ششمین سالگرد زندانی شدن مسئولین جامعه بهایی ایران به دلیل اعتقاد به دیانت بهایی

, , Leave a comment

سرنوشت جامعه بهایی تنها متعلق به آنان نیست. بهاییان نماینده تمام ایرانیانی هستند که به هیچ نحوی با بی عدالتی سازش نکرده اند. (رامین احمدی)

b0c71e6b-a0f0-4cc8-abb9-72278f985346-460x276
هفت تن مسئولین جامعه بهایی قبل از دستگیری. از چپ به راست: فریبا کمال آبادی، وحید تیزفهم، جمال الدین خانجانی، عفیف نعیمی و مهوش ثابت. نشسته: بهروز توکلی و سعید رضایی.

تابستان ۱۹۷۷ است و من در سن ۱۴ سالگی در جنوب ایران زندگی می کنم. جایی که مردم هنوز از انقلاب اسلامی و آیت الله خمینی چیزی نشنیده اند. دبیرستانی که در آن درس می خوانم در یک قطعه زمین خشک یک هکتاری واقع شده که هر روز در آن فوتبال بازی می کنم. بعد از یک ساعت فعالیت و بازی در گرمای شدید، برای شستن گرد و غبار از صورتهای جوان آفتاب خورده مان، به طرف آبخوریها رفته و پشت سر هم صف می بندیم. من کوتاه ترین صف را انتخاب می کنم که فقط یکی از هم کلاسی هایم جلوتر از من ایستاده. اما در همین هنگام فریاد سایر هم کلاسی هایم را به صورت اخطاری می شنوم. من نباید از شیری که آن پسر آب می نوشد آب بخورم. چرا؟ چون او یک بهایی است.

با وجود این هشدار، من از همان شیر می نوشم. تشنه ام و این کوتاه ترین صف است. هم کلاسهایم به من می گویند که من حالا “نجس” شده ام. نجس به معنی ناپاکی است. این کلمه ایست که برای خوار و خفیف کردن اقلیت های مذهبی، و بخصوص بهاییان، از آن در ایران استفاده می شود. دوستانم اصرار دارند که به عنوان مسلمانان پاک هرگز از شیر آبی که یک بهایی آب می خورد استفاده نخواهند کرد. دوست بهایی من اما ساکت است. آرام به من لبخند می زند و دور می شود.

من در خانواده ی مذهبی بزرگ نشده بودم و با راههایی که به اصطلاح مرا پاک نگه می داشت آشنا نبودم. آن روز از مادرم که مدیر یک دبیرستان دخترانه بود پرسیدم که چرا دوستانم نمی توانستند از همان شیری که پسر بهایی آب خورد استفاده کنند. مادرم در حالیکه می خندید گفت: آنها بیسواد وخرافاتی هستند. سپس اضافه کرد: نگران نباش. مهم نیست. این مردم قسمت کوچکی از جامعه ما هستند و حاشیه نشینند.

سه سال بعد مادرم، مانند بسیاری از زنان تحصیلکرده دوره اش، مجبور به رها کردن شغلش شد. انقلاب اسلامی در حال پیش رفتن بود، و به نظر می آمد آن مردمی که مادرم از آنها به عنوان “حاشیه نشین” نام برد، حالا دیگر کم کم قسمت اصلی جامعه را تشکیل می دادند. حالا این ما ناپاکان بودیم که به طرف حاشیه رانده می شدیم.

آیت الله خمینی توانست از عمیق ترین و ناهنجارترین گرایش های فرهنگی ما برای رسیدن به قدرت سیاسی استفاده کند.

در رژیم جدید تبعیض علیه زنان، آزار و اذیت اقلیت های مذهبی به ویژه بهاییان، سرکوب روزنامه نگاران و کلا مدافعان حقوق بشر، شکار مخالفان سیاسی، زندان، اعدام، و شکنجه شایع بود. درک دامنه و وسعت نقض حقوق بشر بسیار سخت می نمود.

از آن زمان من به این نتیجه رسیده ام که این حکومت وحشت، متکی به سه گرایش مشکل ساز می باشد، که ریشه در فرهنگ سنتی دارند، و به طرز ماهرانه ای توسط رژیم مورد سوء استفاده قرار می گیرند. نخستین حربه، بیگانه ستیزی و تعهد لفظی به ضد امپریالسم است. ترفندی که نیروهای آکادمیک چپ غربی را جذب کرده، و از آن برای منحرف ساختن هرگونه انتقاد در برابر نقض فاحش حقوق انسانی شهروندان ایرانی استفاده شده است. دوم زن ستیزی است، که حکومت از آن به عنوان ابزاری برای توجیه تبعیض و آپارتاید جنسی بهره برداری می کند. و سومین ترفند، کینه ورزی عمیق نسبت به اقلیت های مذهبی و بخصوص بهاییان است.

از زمان انقلاب من در حاشیه زندگی کرده ام و اخبار مردمی را که به حاشیه رانده شده اند دنبال می کنم. علاقه ای به اخبار مربوط به انرژی هسته ای، ارتباطات عناصر مختلف حکومت و دولت انقلابی یا اخباری که حول محور ریاست جمهوری در صحنه سیاسی ایران در گردش است، ندارم، بلکه به عکس تمرکزم بر روی اخبار وقایع مربوط به نقض مداوم و برنامه ریزی شده هر روز حقوق بشر است.

a3e2f229-35ea-4d7b-900c-fd4c23aa81f7-383x420
نویسنده با پدر و مادر خود در ایران. عکس: رامین احمدی

آخرین اخبار در مورد افراد رانده شده به حاشیه، خاطرات گذشته در زمین فوتبال را به خاطرم آورد.

۱۴ می، شش سال از زندانی شدن هفت نفر از مسئولین جامعه بهایی، که تنها برای اعتقاد به دیانت بهایی و نه هیچ دلیل دیگری در زندان بسر می برند، گذشت. این افراد نمایان ترین قربانیان جامعه ای محروم هستند که بطور مداوم و وحشیانه سرکوب می شوند.

جامعه بهائی اقلیتی صلح طلب و غیر سیاسی است، که آرامش را از زندگی افراد آن سلب کرده اند.

بعد از سه دهه تلاش و فعالیت در راه حقوق بشر به این باور رسیده ام که سرنوشت هموطنان بهایی ما تنها متعلق به آنها نیست، بلکه سرنوشت تمام ایرانیانی است که به هیچ نحوی با بی عدالتی سازش نکرده اند.

آزادی مذهبی و نیز حقوق انسانی آنان از الزامات، و پیش نیاز آزادی و حقوق انسانی ما می باشد. ما باید بپذیریم که همه مردم، صرفنظر از جنسیت، قومیت، دین و گرایش های جنسی یا دیدگاه های سیاسی، انسان هستند و شایسته رفتار انسانی می باشند.

آزادی مسئولان جامعه بهائی می تواند آغازگری خوش باشد…

ترجمه: Iran Press Watch

منبع: http://www.theguardian.com/world/iran-blog/2014/may/19/iran-bahai-minority-jail-religion/print

 

Leave a Reply