به یاد طلعت بصاری، استاد دانشگاه و پژوهشگر بهایی

, , Leave a comment

منبع: iranwire.com

 «طلعت بصاری»، پژوهشگر و متخصص شاهنامه، شاعر، استاد دانشگاه و نویسنده چندین کتاب در حوزه زنان در ادبیات، در تاریخ ۲۸شهریور۱۳۹۹ در سن ۹۷ سالگی در لانکاستر (لس‌آنجلس) از دنیا رفت.
«طلعت بصاری»، پژوهشگر و متخصص شاهنامه، شاعر، استاد دانشگاه و نویسنده چندین کتاب در حوزه زنان در ادبیات، در تاریخ ۲۸شهریور۱۳۹۹ در سن ۹۷ سالگی در لانکاستر (لس‌آنجلس) از دنیا رفت.

«طلعت بصاری»، پژوهشگر و متخصص شاهنامه، شاعر، استاد دانشگاه و نویسنده چندین کتاب در حوزه زنان در ادبیات، در تاریخ ۲۸شهریور۱۳۹۹ در سن ۹۷ سالگی در لانکاستر (لس‌آنجلس) از دنیا رفت.

خانم بصاری از پیروان دین بهایی است که در طول مدت زندگی‌اش بارها اذیت شد و شاهد بازداشت و شکنجه بسیاری از هم‌کیشان خود بود. او در نهایت به دلیل فشارهای زیاد تصمیم به خروج از ایران گرفت و نهایتا در غربت چشم از جهان فروبست.

دکتر بصاری ششمین زنی در ایران است که موفق به اخذ دکتری زبان و ادبیات فارسی شده است. او به عنوان استاد به مدت ۹ سال به «دانشگاه جندی‌شاپور» رفت و اولین معاون زن دانشگاه در ایران شد.

او و همسرش، «سید ابوالقاسم قبله»، از نامداران پیرو دین بهاییت بودند، به همین دلیل در بحبوحه انقلاب سال ۱۳۵۷ به مرگ تهدید شد و غیر از آن شاهد بازداشت و شکنجه بسیاری از هم‌کیشانش بود و در نهایت تصمیم گرفت ایران را ترک کند.

دکتر بصاری در خارج از کشور فعالیت‌های پژوهشی بسیاری را درباره نقش زنان و مادران در «شاهنامه فردوسی» ادامه داد.

پدر طلعت بصاری، «عطاالله بصاری»، از حامیان نهضت بیداری و تساوی حقوق زنان و مردان بود. مادرش «بلقیس عزیزی» در کودکی پدر را از دست داد و در نوجوانی با عطاالله ازدواج کرد.

حاصل این ازدواج یکی از بزرگ‌ترین شخصیت‌های ادبی معاصر ایران بود. دکتر بصاری اولین فرزند این خانواده کوچک بود. او در سال ۱۳۰۴ در بابل به دنیا آمد و با حمایت پدرش از همان ابتدا با خواندن و نوشتن آشنا شد.

«مینا اسدی»، شاعر و نویسنده در استکهلم، در یادداشتی روز جمعه ۴ مهر ماه درباره دکتر بصاری نوشت: «طلعت مازندرانی بود. او از بابل و من از ساری و هر دو با دریا و جنگل و درخت و مهربانی پا گرفتیم. من مسلمان‌زاده بودم و طلعت بهایی. او تبعیدی باورش بود و من آزاد و بی‌مذهب؛ اما همانند او -نه به دانش و بینش او- شیفته طاهره قرهالعین بودم. با نام طاهره از راه کتابی که پدرم خریده بود آشنا شدم و از خواندن زندگی‌اش و شعرهایش به او دل بستم. گفت‌وگوهای من و دوست، بیشتر درباره طاهره بود. هرگز طلعت که از سرشناسان بهاییان بود، با من از مذهبش حرفی نمی‌زد و تبلیغ نمی‌کرد. به طنز می‌گفت: “تو راهت را می‌دانی و همه این رودها سرانجام به اقیانوس می‌پیوندند.”»

علاقه دکتر بصاری به «طاهره قره‌العین»، شاعر و نویسنده ایرانی، را باید در کودکی او جستجو کرد؛ زمانی که تنها سه سال داشت و پدرش برای او از قرةالعین و البته «مادام کوری»، دانشمند برجسته، سخن می‌گفت. پدر دوست داشت دخترش راه این زنان را در پیش گیرد. این در حالی بود که در همان برهه تاریخی در ایران بر سر دختران سه ساله چادر سر می‌کردند؛ دکتر بصاری در این‌ باره گفته بود: «هرگز چادر به سر نکردم و این پند پدر را حفظ و آویزه گوش کرده بودم که می‌گفت: “ذره‌ای از عفت اعظم به از صدهزار سال عبادت و دریای معرفت است.”»

بصاری در ۱۶ سالگی در مدرسه‌ای که خودش در آن درس خوانده بود، به عنوان دبیر و سپس مدیر شروع به فعالیت کرد. شهریور ماه ۱۳۲۰ با «سید ابوالقاسم قبله»، معلم همان مدرسه، ازدواج کرد: «همسرم قبله، مرد روشنفکر و انسان‌گرایی بود و با این که در یزد و در یک خانواده نسبتا مذهبی به دنیا آمده و بزرگ شده بود، حامی و پشتیبان زنان بود. دبیر دبیرستان‌ها و مرد خانواده و پایبند به اصول اخلاقی بود و قدم به قدم مرا در رسیدن به پایگاه‌های علمی یاری می‌کرد، حتی بعدها که من استاد پروازی شدم و مجبور بودم بیشتر اوقات خود را در اهواز و در دانشگاه جندی‌شاپور بگذرانم، او در تهران می‌ماند و خانواده را سرپرستی می‌کرد و وقتی می‌پرسیدند: “مگر می‌شود شوهر در تهران بماند و زن به ماموریت خارج از مرکز برود.” می‌گفت: “اگر برعکس این بود چه می‌شد. چه فرقی می‌کند.”»

او به رشته پزشکی علاقه‌مند بود اما تحصیل در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران را در مهر ماه ۱۳۲۷ آغاز کرد. پس از دو دوره دو ساله در سال ۱۳۳۳ مدرک فوق لیسانس خود را در رشته ادبیات فارسی از این دانشگاه دریافت کرد.

پژوهش‌های ادبی او از دوره دکتری آغاز شد. در سال ۱۳۴۶ با ارایه تز دکتری با موضوع «تصویر شیرین در منظومه‌های خسرو و شیرین و شیرین و فرهاد»، درجه دکتری در رشته زبان و ادبیات فارسی را زیر نظر استاد «سعید نفیسی» کسب کرد.

طلعت بصاری پس از فراغت از تحصیل کتاب «دستگاه‌ها و آهنگ‌های موسیقی ایرانی و نام سازهای ایرانی» و «زنددخت: بانوی پیشاهنگ نهضت آزادی» را منتشر کرد.

فعالیت گسترده او در حوزه دفاع از حقوق زنان باعث شد به عنوان مشاوره در برنامه «زن و زندگی» در «رادیو ایران» حضور داشته باشد.

سپس به عنوان استاد به دانشگاه جندی‌شاپور اهواز منتقل شد و این‌گونه بود که دکتر بصاری لقب اولین زن معاون دانشگاه‌های سراسر ایران را از آن خود کرد.

سال ۱۳۵۷ زمانی که بصاری دانشگاه جندی‌شاپور اهواز را به مقصد تهران ترک کرد، در این دانشگاه بیش از ۵ هزار دانشجو در ۷۳ رشته تحصیل می‌کردند. ساختمان‌های بسیاری از جمله دانشکده علوم، بیمارستان گلستان، کتابخانه دانشگاه جندی‌شاپور، زمین‌های ورزشی و کوی استادان در دوره معاونت او بنا شده است.

در غربت برای تامین هزینه‌های زندگی میل بافتنی به دست گرفت و به تولید و فروش لباس‌های بافتنی پرداخت. دکتر بصاری در طول ۴۱ زندگی در خارج از مرزهای ایران همچنان به مطالعات و پژوهش‌های خود ادامه داد. یکی از مهم‌ترین پژوهش‌های او شناسایی و شناخت پیام‌های مرتبط با زنان و مادران در شاهنامه فردوسی بود.

دکتر بصاری سال ۱۳۸۴ در مصاحبه‌ای در این باره گفته بود: «من به نکاتی توجه می‌کنم که خود فردوسی هم بیشتر به آن‌ها توجه دارد و آن نکات بسیار بسیار پندآموز است و بر خلاف این که گفته می‌شود فردوسی با خانم‌ها میانه خوبی نداشته، وقتی انسان تمام شاهنامه را می‌خواند، می‌فهمد که این‌طور نیست.»

«نگاه مادر» و «سوگند» تیر ۱۳۴۶، «طالب آملی» مرداد ۱۳۴۶، «تأثیر زن در ادبیات فارسی» دی ۱۳۴۶، «گردآفرید: معرفی زنان شاهنامه (۱)» خرداد ۱۳۴۷، «تاثیر زن در ادبیات فارسی» و «نازنین یارا» تابستان ۱۳۴۷، «چهره شیرین» مهر ۱۳۵۰، «زنان شاهنامه (خش پهلوانی)» ۱۳۵۰، «زن در شاهنامه» بهار ۱۳۵۵، «امیر پازواری» تابستان ۱۳۵۵ و «نکاتی چند از کتاب بهجت‌الصدور» تنها بخشی از آثار مکتوب دکتر طلعت صابری پیش از انقلاب در ایران است.

دکتر طلعت بصاری مادر چهار فرزند، سه پزشک و یک جامعه‌شناس، و مادربزرگ هفت نوه و سه نتیجه نیز بود. همچنین او اشعارش را با تخلص «قبله» برگرفته از نام خانوادگی همسرش می‌سرایید.

 

Leave a Reply