یکشنبه، ۲۹ اسفند ۱۳۸۹
جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی – متن زیر نامه ی گلارا فناییان، دختر هوشنگ فناییان شهروند بهایی شهر آمل است که در تاریخ ۲۲ اسفند ماه توسط مأموران وزارت اطلاعات بازداشت شده و هم اکنون در بازداشت وزارت اطلاعات در زندان کچویی ساری به سر می برد.
“سین مثل سربلندی “
بابا جون الله ابهی
هیچ وقت تصور نمی کردم یکروز بخواهم برایت نامه ای بنویسم ، آنهم نامه ای که می دانم نمی توانم برایت پست کنم .
یادم می آید آخرین باری که برایت نامه نوشتم ده سال پیش بود وقتی که نمی خواستم باهات حرف بزنم ؛ اما حالا این نامه را می نویسم چون نگذاشتند که باهات حرف بزنم . پس چاره ای ندارم جز اینکه حرف هایم را در این نامه برایت بنویسم . می خواهم بنویسم که دلم برایت تنگ شده ، که تو این ۷ روزه بازداشتیت هر بار که صدای زنگ تلفن را می شنیدم فکر می کردم توئی.
خیال میکردم حالا که بدون هیچ گناهی فقط به جرم بهایی بودن بازداشتت کردند حد اقل اینقدر انصاف را به خرج میدهند که بگذارند با خانواده ات تماس بگیری . اما اشتباه میکردم . افرادی که برنامه دستگیریت را طوری چیدند که تمام تعطیلات عید را از خانواده ات دور باشی میتوانند تو را از کمترین حق قانونی ات هم محروم کنند.
اما نا امید نشدم ، تمام اداره ها رو برای یک لحظه دیدنت زیر و رو کردم به این امید که شاید بین این همه آدم حد اقل یک نفر به احترام اینکه در کشور اسلامی زندگی میکنند ، به احترام اینکه ادعای ایمان به حضرت محمد رو دارند کمی انصاف به خرج دهند اما …
بابا دلم برات تنگ شده ، نگرانتم ، اما ناراحت نیستم ، سرشکسته و خجل زده نیستم ، و بر عکس تفکر پوچ آنهایی که خیال میکردند میتوانند با دستگیری ات یکی از سین های هفت سینمان را سر شکستگی و سرخوردگی بکنند اما برعکس ما سربلند و سر افرازیم و به داشتن پدری مثل شما افتخار میکنیم . اگر جرم شما بهایی بودن است ما به مجرم بودنتان افتخار میکنیم . افتخار میکنیم که پای ایمانت و عشقت ایستادی. بهت افتخار میکنیم که ظلم و ستم این آدم ها ذره ای از محبت خالصانه وجودت را کم نکرد.
هرچند عید امسال پیش ما نیستی ، هرچند که میبینم همه برای با هم بودن برنامه ریزی میکنند و خوشحالند اما نمیخواهم غمگین باشم و از غصه دوریت اشک بریزم چون میدانم که میدانی ارزش رنجی که میکشی خیلی بیشتر از حد تصور هر فردی است. و چون میدانی که فرمودند (( بلائی عنایتی)) پس حالا که این فضل و عنایت نصیب ما شده برای چه ناراحت و افسرده باشیم . اما ناراحتی من به خاطر نبودنت نیست برای تاسف بر حال افرادیست که تصور میکنند با زندانی کردنت به موفقیت بزرگی دست یافتند اما غافلند از اینکه خود در افکارشان زندانیند و در تعصبشان گرفتارند .
بابا ، چند ساعت دیگر سالی نو آغاز می شود و من در لحظه تحویل سال فقط یک آرزو دارم و آن آزاد شدن همه افراد از زندانهایشان است . چه شما و چه آنها .
دوستت دارم و به تو افتخار می کنم .
عیدت مبارک
گلارا
منبع:http://edu-right.net/از-همه-جا/حقوق-بشر/760-letter-.html
Leave a Reply