لطف کنید تصمیمتان را بگیرید

, , Leave a comment

می‌گویند در پادگان، افسر یا گروهبان، مشغول آموزش سربازان، با صدای بلند چپ، راست؛ چپ، راست می‎گفت.  ناگهان در آن میان سربازی ایستاد.  گروهبان پرسید، چرا ایستادی؟  گفت تصمیم‏تان را بگیرید که بالاخره چپ یا راست؟

حالا هم مشکلی که گریبان حضرات را گرفته این است که نمی‎دانند این کسانی که به خیابانها ریخته‎اند و به نتیجهء انتخابات اعتراض کرده‎اند چه کسانی بوده‌اند.  لطفاً به من معترض نشوید که چرا وارد سیاست شدی و در این قبیل مسائل که به تو مربوط نیست دخالت کردی.  اگر قدری صبر اختیار بفرمایید و بردباری پیشه کنید متوجّه می‎شوید که پای من بیچاره را که نه سر پیازم نه ته پیاز به میان کشیدند و اسمی هم از من به میان آوردند.  در نتیجه خواهی نخواهی سر و کار من به این موضوع افتاد.  با نگاهی به اظهارات مسئولان محترم مملکت، آدمی سر در گم می‌ماند که واقعاً این همه هیاهو به خاطر چیست.

آیا به خاطر یک مشت مجنون است، چه که آقای الهام، سخنگوی دولت، صریحاً فرمودند که جمیع کسانی که به خیابانها آمدند مجنونند.  این جنون از چه نوع است، البته مشخّص نکردند.  آیا جنون عشق است، یا جنون معنوی است یا رؤیایی است؟  اگر تصریح می‎فرمودند البتّه بهتر تکلیف مشخّص می‎شد.

آقای رویانیان، قدری کم‎لطفی کرده و هم‎وطنان معترض خود را آشغال نامیده‎اند.  ایشان هم مشخّص نکرده‎اند که آدمی در چه صورت آشغال محسوب می‎شود.  آیا اگر اینان دست از اعتراض بردارند، از آشغال بودن معاف می‏شوند و هم‎ردیف آقای رویانیان خواهند شد؟

جناب احمدی مقدّم، که در مقابله با متجاوزان به جان و مال و ناموس مردم استاد هستند، از اصطلاح دیگر سود جُسته‎اند و می‎گویند، معترضان اراذل و اوباش هستند.  البتّه مشخّص نشده است که صفت مشخّصهء اراذل و اوباش چیست و چه کسانی در چه حالتی به این مقام منیع دست خواهند یافت.  البتّه اگر مشخّص گردد که در چه صورت، از این مقام معافیت تام حاصل خواهد شد، تکلیف روشن‎تر خواهد گشت.

امّا جناب رئیس جمهور از قبل ناچیز بودن این اعتراضات را تصریح فرمودند و بی‎اهمّیتی معترضان را با نسبت دادن عنوان خس و خاشاک به آنها مشخّص کردند.  البتّه گاهی اوقات خس و خاشاک وارد چشم آدم می‎شود و قدری اوضاع را تیره و تار می‎کند که البتّه چون در تخصّص بنده نیست وارد این مقوله نمی‎شوم.

آقای رسائی فرموده‌اند اینها جاسوسند.  این از همه جالب‎تر است.  زیرا جاسوسان معمولاً مخفیانه کار می‎کنند و ضمناً تعدادشان معمولاً اندک است.  گذشته از آن جاسوسان باید خبر تهیّه کنند و بفرستند نه آن که در خیابانها به نتیجه انتخابات معترض شوند و از آن مهم‎تر جاسوسان خود را اینگونه در مهلکه نمی‎اندازند.

آقای شریعتمداری که همیشه لطفشان شامل حال همه هست آنها را فتنه‌گر خوانده‌اند.  ایشان چون با فتنه بیش از هر کسی آشنایی دارند، لهذا بلافاصله تشخیص دادند که این گروه عظیم باید حتماً از همان جنس باشند.

امّا حرف آقای فیروزآبادی خیلی عجیب است.  ایشان فرموده‎اند معترضان غریب‎کش هستند.  اگر ایشان واژهء غریب را در اینجا تعریف می‎کردند خیلی سبب مسرّت خاطر می‎شد.  غریب کیست و آشنا کدام است؟  آیا معترضان آشنا بودند که غریبان را می‎کشتند؟  غریبانی که کشته شدند چه کسانی بودند؟  از کجا آمده بودند؟ و بر چه مسندی تکّیه زده بودند؟

امّا هیچکدام به من ربطی ندارد مگر حرف جناب حدّاد عادل، تئوریسین جمهوری اسلامی و رئیس سابق مجلس و دارای جلسات متعدّد بحث و درس و فحص در تلویزیون.  ایشان فرموده‌اند معترضان بهائی هستند.  بنده چندی قبل در مطلبی از قول یکی از مسئولین نظام خواندم که بهائیان در ایران فقط هشتاد هزار نفرند.  مسئول مزبور شدیداً به آمار بهائیان که تعدادشان را خودشان 000ر300 هزار نفر تخمین می‎زنند حمله کردند.  بنده نمی‎دانستم چند میلیون بهائی در ایران وجود دارد که در یک صلای عام جناب موسوی ناگهان به خیابانها ریخته و اینگونه مورد نوازش قرار گرفته‎اند.  اگر جناب حدّاد عادل محبّت کنند این آمار را به آن رجُل محترمی که آمار سیصد هزار نفری را زیر سؤال برده بفرستند، بسیار بر ما منّت گذاشته‎اند.  ضمناً نام فقط هزار نفر از جمعیت چندمیلیونی معترضان را که بهائی بوده‎اند ذکر بفرمایند موجب امتنان خواهد گردید. 

 روز و روزگار بر شما خوش.

 

 

Leave a Reply