دیدگاه: «غم نمی‌آید در فراموشی/ کاش خاموشی، کاش خاموشی …» – آزار و اذیت بهائیان توسط حکومت ایران

, , Leave a comment

منبع: www.thejournal.ie
ترجمه بهائیان در آئینه مطبوعات

جنگ جاری در قاره ما واقعاً ویرانگر است. میلیون‌ها نفر آواره شده‌اند – بسیاری جان خود را از دست داده‌اند. زندگی انبوهی از افراد متأثر از این جنگ شده است و ما تصوری از رنجی که قربانیان جنگ می‌کشند نداریم.

در این پس‌زمینه، دفاع از آگاهی‌بخشی از موارد و سرزمینهای دیگری که مردم عادی از حقوق انسانی خود محروم هستند، دشوار است. ممکن است موشک بر سر آن‌ها نباریده باشد، ممکن است هنوز سرپناهی داشته باشند، اما زندگی آن‌ها از دشواری و اختلال کمتری برخوردار نیست، گاهی اوقات غیرقابل تحمل است.

وقتی «پهنای باند» همدلی ما به نقطه شکست کشیده می‌شود و دولت‌ها و سازمان‌هایی که با نقض حقوق وارد عمل می‌شوند خود مشغول و گرفتارند، عاملان جنایت فرصت‌ را غنیمت شمرده، از تمرکز قوا در جاهای دیگر استفاده می‌کنند و آزار و اذیت را بر کسانی که می‌خواهند مورد فشار قرار دهند افزایش می‌دهند.

مشکل با ایران

در ایران اینطور است که فشار بر اقلیت‌ها و افراد در دو ماه گذشته تشدید شده است. به گفته عفو بین‌الملل، هزاران نفر در حال حاضر زندانی هستند، بسیاری از آن‌ها خودسرانه یا با بی‌پایه‌ترین اتهامات.

نماینده ایرلند در بیانیه خود در گفتگو با گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در شورای حقوق بشر در ماه مارس گذشته، از «نقض مداوم حقوق بشر در ایران، از جمله حقوق آزادی بیان، تشکل و اجتماعات مسالمت‌آمیز» ابراز نگرانی کرده بود.

در ادامه این بیانیه آمده است: «آزار و اذیت و ارعاب جامعه مدنی، از جمله کسانی که با مکانیسم‌های بین‌المللی حقوق بشر همکاری می‌کنند، باید پایان یابد» و از ایران خواسته شده است که فوراً و بدون قید و شرط همه بازداشت‌شدگان خودسرانه از جمله زندانیان سیاسی و عقیدتی را آزاد کند.

این نماینده در پایان به «گزارش‌های نگران‌کننده مبنی بر ادامه تبعیض علیه اقلیت‌های قومی و مذهبی، از جمله اعضای آئین بهایی» اشاره کرد.

بهائیان ایران در ۴۴ سال گذشته همیشه به دلیل اعتقادات دینی خود آزار و اذیت دیده‌اند، اما شدت تضییقات فعلی بسیار نگران‌کننده است. بهائیان تنها اقلیت مذهبی در تیررس مقامات ایران نیستند – مسیحیان، سنی‌ها و صوفی‌ها نیز فقط به خاطر اعتقاداتشان، اذیت و آزار می‌بینند.

در چند هفته گذشته ده‌ها بهائی دستگیر، محاکمه یا زندانی شده‌اند و به نظر می‌رسد پایانی برای این روال دیده نمی‌شود. بیش از ۲۰ بهائی در شیراز، تهران، یزد و بجنورد از ابتدای ژوئیه دستگیر، زندانی یا تحت تفتیش منزل و تعطیلی محل کسب قرار گرفته‌اند.

در جا‌های دیگر، ۴۴ بهائی دستگیر، محاکمه یا زندانی شدند که حکایت از تشدید کارزار سیستماتیک دولت ایران علیه بزرگترین اقلیت مذهبی غیرمسلمان کشور دارد. برخی از دستگیرشدگان حکم محکومیت دریافت کرده‌اند. ۲۶ نفر تنها در شیراز مجموعاً به ۸۵ سال زندان محکوم شدند. در برخی موارد، پدر و مادر یک خانواده هر دو از فرزندان خردسال گرفته شده‌اند. این موارد به همراه دیگر موارد نقض فاحش حقوق بشر – از جمله هتک حرمت قبرستان‌ها، مصادره اموال و تبعیض اقتصادی – زندگی را برای پیروان این جامعه بزرگ مذهبی به طور فزاینده‌ای سخت می‌کند.

آزار و اذیت‌ها

از جمله دستگیرشدگان اخیر مهوش ثابت است. او یک معلم و شاعر است که زمانی عضو گروه رهبری بهائیان ایران بود. وی از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۷ یک دهه را در زندان سپری کرد. او که نمادی از مقاومت سازنده در داخل کشور و یک زندانی عقیدتی شناخته شده در سطح بین‌المللی است، جایزه پن پینتر ۲۰۱۷ را به همراه شاعر بلفاستی، مایکل لانگلی دریافت کرد.

اشعار او به زبان انگلیسی با عنوان Prison Poems منتشر شده است. لانگلی با ادای احترام به ثابت در این مناسبت، او را به عنوان «پرنده‌ای آوازخوان گرفتار در قفس» توصیف می‌کند. دانیل گورمن، مدیر انجمن قلم انگلیسی، در بیانیه‌ای با ابراز نگرانی «از گزارش‌هایی واصله منبی بر اینکه مهوش ثابت، برنده جایزه پنتر ۲۰۱۷ برای نویسنده بین‌المللی شجاعت، بار دیگر در ایران بازداشت شده است» گفت «ما اوضاع را به دفت از نزدیک دنبال می‌کنیم.»

ایران همچنان به نادیده گرفتن قطعنامه‌های متعدد سازمان ملل در مورد نقض حقوق بشر ادامه می‌دهد. این قطعنامه‌ها از مقامات می‌خواهد از توسل به زور برای تبلیغ نوعی «تطابق فکری» خودداری کنند. ایران به عنوان امضاکننده اسناد مربوط به حقوق بشر و شرکت‌کننده فعال در سازمان ملل متحد، ادعا می‌کند که از هنجار‌های حقوق بشر حمایت می‌کند. متأسفانه شواهد زیادی خلاف این را اثبات می‌کند و اکنون فشار بر اقلیت‌ها و گروه‌های مختلف در حال تشدید است. ایران به جای رویارویی با مسئولیت‌های خود، به گسترش تبلیغات و سخنان نفرت‌انگیز برای توجیه نقض گسترده حقوق بخش‌های قابل توجهی از جمعیت خود ادامه می‌دهد.

مهوش ثابت در یکی از شعر‌های زندان خود به نام «کاش خاموشی» صدا‌ی همبندانش را در شب توصیف می‌کند و می‌گوید «غم نمی‌آید در فراموشی/کاش خاموشی، کاش خاموشی». مایه دل شکستگی است که او به همراه بسیاری دیگر صرفاً به خاطر اعتقاداتشان دوباره به حبس کشیده می‌شوند.

صرف نظر از ادعا‌های مبرم در مورد همدلی ما، و هر واقعیت سیاسی که باید مورد توجه قرار گیرد و خواستار توجه باشد، مردم، سازمان‌ها و دولت‌ها باید به همچنان نقض غیرقابل قبول و رو به افزونی حقوق بشر در ایران را به چالش بکشند.

 

Leave a Reply