منبع: iranwire.com
کیان ثابتی
در ۳۰مرداد۱۳۵۹، یک تیم افراد مسلح به محل تشکیل محفل روحانی ملی بهاییان ایران، در منزل یکی از بهاییان تهران هجوم برده و نُه نفر عضو محفل را به همراه دو نفر بهایی دیگر که برای مشاوره در آن جلسه حضور داشتند، بازداشت کردند و به مکان نامعلومی منتقل کردند. با گذشت چهل و دو سال از این واقعه، خانوادههای این یازده شهروند بهایی هیچ اطلاعی از وضعیت عزیزانشان ندارند. مقامات مسئول در جمهوری اسلامی نه تنها از دادن هر پاسخ صربح و روشنی به خانوادهها خودداری کرده، بلکه از انجام هرنوع پیگیری یا اقدامی در جهت پیداکردن این یازده شهروند بهایی ممانعت به عمل آوردهاند.
محفل روحانی بهاییان چیست؟
بر اساس نظام مذهبی بهایی، محافل روحانی محلی، شوراهایی متشکل از نه نفر از بهاییان است که سالانه با رای بهاییان در هر شهر یا روستا انتخاب میشوند و مسول رسیدگی به امور جاری جامعه بهایی در آن محل هستند. محفل روحانی ملی، شورایی متشکل از نه نفر از بهاییان ساکن هر کشور است که سالانه توسط بهاییان همان کشور انتخاب میشوند و مسول رسیدگی به امور جاری جامعه بهایی و ارتباط با مسوولین در آن کشور است.
در کلیهی کشورهای دنیا محافل ملی بهایی مانند تشکیلات ادیان دیگر اعم از اسلام، مسیحیت، یهودی و … آزادانه فعالیت میکنند ولی در ایران در سال ۱۳۶۲ پس از ربودن نه نفر اعضای محفل ملی اول و اعدام اعضای محفل ملی بعدی به دستور دادستان کل کشور، تشکیلات اداری بهایی در ایران تعطیل شد و ازآن زمان تاکنون، بهاییان در هیچ شهر، روستا یا کشوری دارای شوراهای مدیریتی به نام محفل نیستند.
زمینهسازی برای بازداشت یا ربودن اعضای محفل ملی
پیش از ربوده شدن اعضای محفل ملی، سه تن از بهاییان سرشناس به نامهای محمد موحد؛ آخوند مشهوری که پیش از انقلاب بهایی شده بود، روحی روشنی ؛نویسنده بهایی و عضو محفل محلی تهران و دکتر علیمراد داوودی؛ استاد فلسفه و عضو محفل ملی، در مقاطع زمانی مختلف در خیابان ربوده شده بودند و دیگر ردّ و نشانی از آنها بهدست نیامد.
پاسداران برای دستگیری دو تن از اعضای محفل ملی به نامهای دکتر حسین نجی و یوسف قدیمی به منازل ایشان هجوم برده و پس از بازرسی و توقیف هرچه مربوط به آیین بهایی بود، وجدیه نجی (همسر دکتر نجی) را به عنوان گروگان بازداشت کردند. وجدیه نجی در زندان تحت فشار قرار گرفت تا محل سکونت همسرش را لو دهد. او پس از ۱۷روز بازداشت، آزاد شد. همچنین، پاسداران به منزل منوهر قائم مقامی، عضو دیگر محفل ملی مراجعه کرده و آن را لاک و مُهر کردند.
این اقدامات موجب شده بود تا اعضای محفل ملی با عدم امنیت جانی مواجه شوند، بهطوری که هرلحظه امکان دستگیری یکی از ایشان وجود داشت.
این ناامنی در حالی وجود داشت که از همان روزهای نخست پس از پیروزی انقلاب اسلامی ،محفل ملی از طرف جامعه بهایی ایران با دیدار یا ارسال نامه و تلگراف به سران نظام، اطاعت از حکومت توسط شهروندان بهایی را به سمع آنان رسانده بود.
محفل ملی بهاییان ایران در نامهای به هشت نفر از مسولین جمهوری اسلامی نوشتند:
«… افراد این جامعه هیچگونه تلمینی نداشته و همچنان در نگرانی و ناراحتی شدید بهسر میبریم. استدعای عاجل و تمنای اکید چنان است که آن مقام ارجمند نپسندند که جمعی از رعایای صدیق این مملکت بدون هیچگونه گناهی بهاین ترتیب دستخوش اقدام عناصر فرصتطلب واقع شوند و حقوق حقه آنان تضییع گردد و تدابیری اتخاذ فرمایند که از پریشانی و بیسر و سامانی نجات یابیم.»
نامههای محفل ملی هیچ تاثیری در رفتار مسولین نظام در مواجهه با بهاییان نداشت.
ربودن اعضای محفل روحانی ملی بهائیان چگونه انجام شد؟
در تاریخ ۳۰مرداد۱۳۵۹، بین ساعت ۴ تا ۶ بعدازظهر، گروهی مسلح به محل تشکیل جلسه محفل روحانی ملی بهاییان در منزل یک فرد بهایی به نام «انقلاب دوستدار»، در خیابان نفت یورش برده و نُه عضو محفل ملی و دو فرد بهایی را که برای مشورت در جلسه شرکت کرده بودند، توقیف و سوار ماشینهای پارک شده در مقابل خانه میکنند. مهاجمان، این یازدهتن را به محل نامعلومی میبرند. اسامی اعضای محفل ملی بهاییان عبارت بود از:
منوهر قائممقامی- حسین نجی- یوسف قدیمی- ابراهیم رحمانی- هوشنگ محمودی- عبدالحسین تسلیمی- عطاالله مقربی- بهیه نادری – کامبیز صادق زاده
دکتر یوسف عباسیان میلانی و دکتر حشمتالله روحانی، دو بهایی حاضر در جلسه بودند که همراه اعضای محفل ملی ربوده و مفقودالاثر شدند.
پیگیری خانوادههای ناپدیدشدگان به کجا انجامید؟
پیگیری خانوادههای یازده بهایی مفقود شده هیچ ثمری نداشت. تلگراف و نامههای متعدد آنان به مسولین پاسخی دریافت نکرد. دیدارهای آنها هم با مقامات ذیربط از جمله دادستان، رییس مجلس، رییس زندان و … بهجز ایجاد سردرگمی و نگرانی نتیجهای برای خانوادهها در برنداشت.
دکتر «ویکتور دو اراهو»، نماینده جامعه جهانی بهایی در سازمانمللمتحد، در نامهای به تاریخ ۳۱ژانویه۱۹۸۱، خطاب به گروه کاری موارد ناپدید شدن اجباری یا غیرارادی سازمان ملل نوشت:
«تمام تلاشها جهت پیدا کردن زندانیان بینتیجه ماند. گزارشات ضد و نقیضی توسط مقامات مختلف، ظاهرا به منظور گیج و گمراه نمودن بستگان صادر شد؛ چرا که هیچیک از اطلاعات ارائه شده ثابت نشد. این مطلب ثابت شده بود که دادستان کشور، آیتالله قدوسی، دستورالعملی را به کمیته مرکزی مبنی بر دستگیری نه نفر از اعضای محفل روحانی ملی صادر کرده بود و فردی را به نام آقای شفایی مامور انجام این دستور کرده بود. بعداز مواجهه با آقای شفایی، نامبرده دریافت این دستورالعمل را تایید نمود ولی منکر انجام دستور شد.»
بهعنوان نمونه از جمله مقامات جمهوری اسلامی که با خانوادههای بهاییان ربوده شده دیدار کرد، هاشمی رفسنجانی، رییس وقت مجلس شورای اسلامی بود. نماینده جامعه جهانی بهایی در مورد این دیدارها نوشته است:
۱۱شهریور۵۹: طی ملاقات با رفسنجانی، ایشان عنوان نمود که زندانیان به دلیل مشارکت در کودتای نافرجام اخیر در زندان اوین هستند. این اتهامات توسط نمایندگان بهایی صراحتا رد شد. رفسنجانی قول داد که وضعیت زندانیان را بررسی و در فاصله دو روز به آنها پاسخ دهد.
۱۹شهریور۵۹: در ملاقات با رفسنجانی، او تایید نمود که اعضای محفل ملی به دستور دادستان کشور دستگیر شدهاند. همچنین اظهار کرد که ۱۱ نفر بهایی دستگیر شدهاند نه ۹ نفر. او در ادامه گفت هیچکس حق ملاقات با نامبردگان تا تکمیل مراحل بازجویی را ندارد و اگر ثابت شود که دستگیرشدگان بیگناه هستند مطمئنا آزاد خواهند شد.
۲۳شهریور۵۹: همسران سهنفر از ناپدیدشدگان درخواست ملاقات با رفسنجانی کردند که این درخواست رد شد و با اصرار آنان اجازه گفتگوی تلفنی داده شد. نامبرده سخت عصبانی بود و آنها را به خاطر ایجاد دردسر برایش سرزنش کرد و در پاسخ به درخواستهای مکرر آنان گفت که اخبار مربوط به همسرانشان را از طریق رادیو و تلویزیون دریافت خواهند کرد.
۱۷مهر۵۹: رفسنجانی در ملاقات با همسر یکی از ناپدیدشدگان، کلیه اظهارات قبلی خود را انکار کرد و گفت که دولت یازده بهایی را دستگیر نکرده است و حتی از این خانم پرسید که آیا او میداند که همسرانشان کجا رفتهاند؟
تنها فردی که به طور علنی دستگیری بهاییان را تایید کرد، که بود؟
در حالیکه خانوادههای ناپدیدشدگان با پاسخهای ضد و نقیض مسئولین سردرگم شده بودند، ناگهان فردی معمم به نام «شیخ مصطفی رهنما» با عنوان متصدی جمعیت ایرانی تعاون با فلسطین، در مصاحبه با روزنامه اطلاعات بهتاریخ پنجشنبه ۱۷مهر۵۹ جملهای بیان کرد که نشان از دستگیری اعضای محفل ملی بهاییان ایران بود. او در این گفتگو به صراحت گفت: «در تاریخ ۳۰/۵/۵۹ که محافل بهاییت مورد بررسی قرار گرفت…»
ژینوس محمودی، همسر هوشنگ محمودی، یکی از اعضای محفل ملی در خاطرات روزانهاش نوشته است: «به دادستان کل زنگ زدم …برایشان گفتم که شیخ رهنما در مصاحبه گفته است که محفل بهاییان را در در ۳۰مرداد ۵۹ گرفتهاند و این میتواند سر نخی باشد. گفتند بله بله، ایشان چون معمم است گفتهایم با مراعات احترام بخواهند و صحبت کنند.»
ژینوس محمودی در جای دیگری از خاطراتش باز هم از شیخ رهنما نام میبرد. ژینوس مینویسد:
«۶آبان۵۹: …برگشتم، دیدم آقای میرمهدی، رییس شعبه دو دادگاه انقلاب اوین رفته، ولی لاجوردی و اطرافیانش هستند. دل به دریا زدم. جلو رفتم و با ایشان صحبت کردم، گفتند که به چه اتهامی گرفتهاند. گفتم بهاییت. داشتیم صحبت میکردیم که آخوند دیگری با یک بغل پرونده رسید و گفت من میدانم، این کار مربوط به من است. با او نیم ساعتی صحبت کردم و خلاصه آخرش گفت شاید وسیله ملاقاتی برایم فراهم کنند. خودش را معرفی نکرد ولی بعد فهمیدم جناب شیخ مصطفی رهنما بود!»
مشخص نیست قول و حرفهای مصطفی رهنما چقدر به واقعیت نزدیک بوده است، زیرا او هیچ سمت و منصبی در قوه قضاییه، کمیته انقلاب، سپاه یا ارگانهای مشابه نداشته است. همچنین سندی وجود ندارد تا نقش او را در ربودن اعضای محفل ملی بهاییان ایران و دو همکارشان نشان دهد، ولی آنچه آشکار شده است نقش شیخ رهنما در دستگیری و مصادره منازل و اموال بهاییان کرج در چند سال اول بعد از انقلاب بوده است. او با تعدادی افراد مسلح به منازل بهاییان سرشناس کرج هجوم میبرد و اموال آنان را مصادره و بعضیها را هم دستگیر و تحویل کمیته میداد. فروهرها، زوج بهایی ساکن کرج بودند که توسط دار و دسته شیخ رهنما دستگیر و پس از مدتی به حکم دادگاه انقلاب کرج اعدام شدند.
آفاق داوودی، همسر دکتر علیمراد داوودی یکی از مفقودین بهایی در خاطراتش نوشته است: «وقتی که وارد اتاق دادستانی شدیم و گوشهای نشستیم، شیخ رهنما که مامور تعقیب و کشتار بهاییان در کرج بود، آمد و بین ما نشست. در این هنگام وحشت و هراس من از حد بیرون بود. دقیقهای بعد که شیخ از جای برخاست و به سوی اتاق آیتالله قدوسی رفت، روی صندلی او ورقهای دیدم که برآن نوشته شده بود: اموال قدس جورابچی، صهیونیسم بهایی باید مصادره گردد.»
سرانجام یازده بهایی ناپدید شده چه شد؟
با گذشت ۴۲سال از ربوده شدن یازده شهروند بهایی توسط یک تیم مسلح در شهر تهران، از سرنوشت هیچکدام از ربودهشدگان اطلاعی در دست نیست. در نامهی جامعه جهانی بهایی عنوان شده که در دو ماه اول ناپدیدشدن یازده شهروند بهایی، بعضی از آنان در زندان اوین دیده شدند ولی هیچکدام از این گزارشها رسما تایید نشده است. تعداد زیادی از مسئولین وقت مانند رییس جمهور، رییس قوهقضاییه، دادستان کل کشور، دادستان تهران و رییس مجلس شورای اسلامی در قید حیات نیستند. پرونده یازده شهروند بهایی ربوده شده در نظام جمهوری اسلامی همچنان در پردهای از ابهام باز است.»
The Working Group on Enforced or Involuntary Disappearances*
منابع:
سوزنده چون فراق رخشنده چون امید (به یاد ژینوس و هوشنگ محمودی): رامنا محمودی- اکتبر 2001- هوستون تگزاس
لهیب امتحان: مهرآئین مودت- 2017- تورنتو کانادا
شهیدان امر الهی (هوشنگ و ژینوس محمودی): آریانا محمودی-
دیانتی ممنوع، آزار و تعقیب بهاییان در ایران (جزوه)- مرکز اسناد حقوق بشر ایران- فروردین 1386
پیام بهائی (نشریه)- شماره 377- آپریل 2011- فرانسه
Leave a Reply