منبع: www.bic.org
جناب آقای رئیس
قلبهای ما و قلب هر ناظر بیطرفی از مشاهدۀ پر پر شدن جانهای بیگناه در ایران آکندۀ غم و اندوه است. ایرانیان از هر سن و هر قشری خواستار عدالت اجتماعی و برابری هستند، اما خواستههایشان به جای آن که با تلاش برای گفتگوی واقعی و فراگیر دربارۀ آیندۀ ایران پاسخ داده شود با خشونت و سرکوب رو به رو است.
همان طور که میدانید بهائیان ایران ۴۳ سال است که از نزدیک با سرکوب، رنج و ستم، بازداشتهای خودسرانه، محرومیت از تحصیلات دانشگاهی، نفرتپراکنی، آزار و اذیت روزانه و حتی اعدام آشنایند. در حقیقت آنچه امروز در ایران شاهد آن هستیم، گسترش سرکوبی است که بهائیان دههها تجربه کردهاند و اکنون به عموم مردم ایران تحمیل گردیده است. حکومتی که به یک گروه ظلم کند، مطمئناً در بلندمدت نسبت به همۀ گروهها ستم روا خواهد داشت.
در تمام این ۴۳ سال، جامعۀ جهانی بهائی هر سال خواستار مکانیسمهای حقوقی بینالمللی برای واداشتن ایران به پاسخگویی در سازمان ملل، و جلب توجه جهانیان به نقض حقوق بشر در این کشور بوده است. چنین مکانیسمهایی آخرین امید هر فرد ستمدیده است، تنها راهی است که سازمان ملل میتواند به اصول بنیادینش وفادار بماند و به قربانیان سرکوب نشان دهد که میتوانند به نظام حقوق بشر اعتماد کنند و این نکته را روشن میسازد که جرائم حقوق بشری را نمیتوان بدون مجازات مرتکب شد و اینکه جهانیان در کنار این قربانیان ایستادهاند و اجازه نمیدهند عدهای در رنج و ستم باشند در حالیکه ما نظارهگر هستیم.
تأسیس یک نهاد مستقل حقیقتیاب برای وضعیت ایران، درخواست فوری این شورا را تقویت میکند، یعنی این که حکومت ایران باید به تعهدات حقوق بشری خود پایبند باشد.
این قدم همچنین به حکومت ایران پیام میدهد که آنچه مردمش میخواهند حکومتی است که به حقوق همگان احترام بگذارد و با زنان، اقلیتهای قومی و دینی و به معنای واقع با همه به عنوان شهروندان برابر رفتار کند.
با سپاس
Leave a Reply