منبع: iranwire.com
کیان ثابتی
«همیشه راجع به بسیاری از حقوق از دست رفته جامعه بهایی صحبت شده، مثل حق تحصیل و حق کار ولی راجع به حق خدمت به ایران که حق هر ایرانی و آرزوی بهاییان ایران است، صحبت نشده است و من دلم میخواهد حتما این موضوع به طور خاص مطرح شود. من بعد از ۱۰ سال که شاید از نظر خیلیها به منزله این باشد که نیرو و طاقت آدم گرفته میشود، از زندان آمدهام با آرزوی این که خودم و سایر بهاییان بتوانیم به کشور مقدس ایران خدمت کنیم؛ بتوانیم به عنوان یک هموطن، دینمان را به سرزمین مقدس ایران انجام دهیم و از حق خدمت به ایران بهرهمند شویم.»
پاراگراف بالا، بخشی از سخنان «فریبا کمالآبادی» (طائفی) در آبان ۱۳۹۶، پس از گذراندن ۱۰ سال زندان است. پنج سال پس از آزادی، فریبا بار دیگر در روز ۹ مرداد ۱۴۰۱ توسط ماموران وزارت اطلاعات در منزل شخصی خود در تهران بازداشت شد.
دادگاه او پس از سه ماه و نیم حبس انفرادی و ممنوعالملاقاتی تشکیل و برای مرتبه دوم، این شهروند ۶۰ ساله بهایی به ۱۰ سال حبس محکوم شد. او هماکنون در زندان «اوین»، در انتظار رای عادلانهای از دادگاه تجدیدنظر است که قرار است بدون حضور او تشکیل شود.
***
درباره فریبا کمالآبادی چه میدانیم؟
فریبا ۲۲ شهریور ۱۳۴۱ در تهران، در خانوادهای بهایی به دنیا آمد. پدرش، دکتر «ولی کمالآبادی»، در جوانی نگهبان کفشهای زائران حرم «امام رضا» در مشهد بود که پس از آشنایی با یک کفاش بهایی، با این دین آشنا و بهایی شد. کمالآبادی پس از بهایی شدن، تصمیم به ادامه تحصیل گرفت و تا اخذ مدرک پزشکی، تحصیلاتش را ادامه داد.
او پس از انقلاب اسلامی، از بهداری اخراج و در اوایل دهه ۶۰ خورشیدی به دلیل اعتقاداتش دستگیر شد.
کمالآبادی در دوران زندان به دلیل تغییر دین از اسلام به بهاییت به شدت مورد آزار و شکنجه قرار گرفت. او پس از فارغالتحصیل شدن، همراه خانواده برای طبابت به آشتیان رفت. خانواده کمالآبادی پس از مدتی اقامت در این شهر، به مازندران نقل مکان کردند.
فریبا دوران کودکی و نوجوانی خود را تا گرفتن دیپلم در شهرهای زیرآب، شاهی (قائم شهر امروز) و بابلسر گذراند. نخستین محرومیتی که هر جوان بهایی در جمهوری اسلامی با آن مواجه میشود، محرومیت از تحصیلات عالیه در دانشگاه است. فریبا در سال ۱۳۵۹ دیپلم گرفت اما با آنکه دانش آموز ممتاز بود، مانند سایر جوانان بهایی از ادامه تحصیل منع شد.
اما ممانعت از ورود بهاییان به دانشگاههای رسمی کشور، مانع ادامه تحصیلات او که عاشق مطالعه و تحقیق بود، نشد. در سال ۱۳۶۷، با داشتن دو کودک خردسال، در موسسه آموزش عالی بهاییان موسوم به «BIHE» که جامعه بهایی ایران تاسیس کرده بود، ثبتنام کرد و تحصیلاتش را ادامه داد. این موسسه به صورت مکاتبهای و با اطلاع وزارت اطلاعات برای جوانان محروم از تحصیلات دانشگاهی راهاندازی شده بود.
فریبا در سال ۱۳۷۱ لیسانس خود را در رشته مطالعات بهایی گرفت و شروع به تدریس ادبیات فارسی، فلسفه و عربی به جوانان بهایی کرد.
سه سال بعد با تاسیس دوره فوقلیسانس رشته روانشناسی تربیتی، در این دوره ادامه تحصیل داد و در سال ۱۳۷۷ موفق به اخذ مدرک فوق لیسانس از این موسسه علمی شد. او پس از ۱۰ سال تحصیل، برای انتقال آموختههای خود به جوانان بهایی که مانند خودش از تحصیل در دانشگاههای ایران محروم شده بودند، تدریس دروس «روانشناسی رشد»، «اصول آموزش و پرورش»، «روانشناسی یادگیری»، «برنامهریزی آموزشی»، «مدیریت آموزشی» و «آموزش تفکر منطقی» را در موسسه آموزش عالی بهاییان شروع کرد.
گذراندن ۱۰ سال زندان بهخاطر اعتقادات دینی
فریبا کمالآبادی (طائفی) به همراه همسر و فرزندان خود در سال ۱۳۸۰ از مازندران به تهران نقل مکان کردند. او بیشتر وقت خود را صرف فعالیتهای تربیتی کودکان و نوجوانان بهایی میکرد و بهخاطر همین فعالیتها، دو دفعه مجموعا سه ماه در سال ۱۳۸۴ بازداشت شد.
فریبا در سال ۱۳۸۵ به عضویت گروه یاران ایران انتخاب شد. گروه «یاران ایران» جمعی مشتمل بر چند تن از بهاییان منتخب از سراسر ایران بود که با اطلاع کامل دولت، امورات جامعه بهایی کشور از قبیل کفن و دفن، ازدواج و تربیت کودکان را اداره میکرد.
در دوران ریاست جمهوری «محمود احمدینژاد»، برخورد با جامعه بهایی شدت گرفت و متعاقب آن، اعضای گروه یاران ایران، از جمله فریبا کمالآبادی در روز ۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۷ در منازل شخصی خود دستگیر شدند. این بازداشت ناگهانی در حالی رخ داد که کلیه فعالیتهای گروه یاران ایران با اطلاع وزارت اطلاعات انجام میشدند.
در مرداد ۱۳۸۹، فریبا کمالآبادی پس از ۱۱۴ روز حبس انفرادی و ۲۷ ماه بازداشت، به شکل بلاتکلیف به همراه شش عضو دیگر گروه یاران ایران در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران محاکمه و به اتهامهای «جاسوسی و همکاری با دول متخاصم»، «اجتماع و تبانی با هدف اقدام علیه امنیت ملی»، «راهاندازی و اداره تشکیلات غیرقانونی»، «تبلیغ علیه نظام» و «رواج افساد فیالارض» به ۲۰ سال زندان محکوم شد. شهریور همان سال دادگاه تجدیدنظر با حذف اتهام جاسوسی، حکم بدوی را به ۱۰ سال حبس کاهش داد اما دادستان کل کشور رای دادگاه تجدیدنظر را برخلاف شریعت تشخیص داد و مجددا حکم به ۲۰ سال افزایش یافت. در آذر ماه ۱۳۹۴، حکم هفت عضو گروه یاران ایران با اعمال ماده ۱۳۴ «قانون مجازات اسلامی»، به ۱۰ سال کاهش یافت.
فریبا کمالآبادی ۹ آبان ۱۳۹۶، پس از پایان ۱۰ سال محکومیت از زندان «اوین» آزاد شد. روزی که او به زندان رفت، دختر کوچکش، «ترانه»، ۱۳ ساله بود و آن روز که مادرش آزاد شد، ترانه خودش مادری ۲۳ سال شده بود.
فریبا پس از پایان ۱۰ سال زندان گفت: «زندان خیلی سخت است. شرایط زندان سخت است. برای هر کسی بهترین زندانها هم سخت است. دوری از عزیزان سخت است. ولی نگاه ما…با تمام سختیهایی که کشیدیم، باز هم عشق به کشور مقدس ایران است؛ عشق به خدمت به ایران. برای این که اتفاقی که برای ما افتاد، دیگر در این سرزمین تکرار نشود؛ برای فرزندانمان، برای هموطنانمان تکرار نشود.»
دستگیری مجدد فریبا کمالآبادی
در روز یکشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۱، ماموران وزارت اطلاعات در یک اقدام همزمان و گسترده، به منازل دهها شهروند بهایی هجوم بردند و شماری از آنها را هم بازداشت کردند. فریبا کمالآبادی (طائفی) یکی از بازداشت شدهها بود که در منزل شخصی خود در تهران بازداشت و به سلول انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد.
«ایرج کمالآبادی»، برادر فریبا از رنج و آزاری که خواهر ۶۰ سالهاش در طی دوران بازداشت در بند ۲۰۹ متحمل شده است، تعریف میکند: «بازجوییها با توهینهای کلامی و فشارهای روانی و جسمانی همراه بودهاند. فریبا در یکی دو ماه اول در سلول انفرادی بود اما با آغاز خیزش سراسری مردم و دستگیری خانمها، چهار یا پنج زندانی را در هر سلول انفرادی قرار دادند. تا قبل از اضافه شدن بازداشتیها، به فریبا دو پتوی نازک سربازی بدون بالش داده بودند تا یکی را برای انداختن بر کف سرد سیمانی سلول و دیگری را برای انداختن روی خود استفاده کند اما بعد از افزایش بازداشتیها در هر سلول انفرادی، زندانیان دیگر جای خواب هم نداشتهاند. آنها مجبور بودهاند یا به دیوار تکیه بدهند تا چرتی بزنند یا با قراردادن پاهای خود بر دیوار سلول بخوابند. فریبا تا زمان دادگاه از دیدار خانوادهاش هم محروم بود.»
با وجود همه سختیها، فریبا روحیه خوبی داشت. پس از گذشت بیش از ۱۱۰ روز، زمانی که برای اولین بار دخترش را در سالن انتظار دادگاه ملاقات کرد، او را در آغوش گرفت و در گوشش گفت: «ببخشید عزیزم! نتوانستم در حق تو مادری کنم ولی در سلولی که هستم، دخترانی هستند که احتیاج به مادر دارند و من به جای تو، در حق آنها مادری میکنم.»
دادگاه فریبا کمالآبادی و اعلام حکم او
جلسه دادگاه فریبا کمالآبادی و «مهوش شهریاری» در روز ۳۰ آبان ۱۴۰۱، در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی «ایمان افشاری» برگزار شد. اتهام این دو زن بهایی، اداره جامعه بهایی ایران بود که در کیفرخواست تحت عنوان «فرقه ضاله» نام برده شده، به قصد برهم زدن امنیت ملی بود؛ اتهامی واهی که بر اساس یک ادعای کذب و بدون سند به این دو زن نسبت داده شد، زیرا گروه یاران ایران (مدیران جامعه بهایی) از سال ۱۳۸۷ تعطیل شده است و فریبا کمالآبادی و مهوش شهریاری در زمان دستگیری هیچ مسوولیتی در جامعه بهایی ایران نداشته و مانند سایر شهروندان بهایی، فقط یکی از پیروان این آیین بودهاند.
جلسه دادگاه به طور غیرعلنی و با حضور وکلای متهمان برگزار شد. بیشتر وقت جلسه یک ساعته دادگاه به توهین و تحقیر متهمان از سوی قاضی پرونده گذشت.
ایرج کمالآبادی میگوید: «قاضی در طول جلسه به اتهام مطرح شده در کیفرخواست اصلا توجهی نمیکرد، به همین خاطر فریبا از قاضی پرسید او را به چه جرمی دستگیر کردهاند. رییس دادگاه در پاسخ عنوان کرد در منزل تو پیام بیتالعدل [شورای مدیریتی جامعه جهانی بهایی] پیدا شده است.»
فریبا در پاسخ گفته بود: «بله، پیام بیتالعدل در منزل ما هست؛ نه تنها در منزل ما که در منزل همه بهاییهای دنیا پیام بیتالعدل پیدا میشود. حتی در منزل غیربهاییها هم هست، زیرا بسیاری دوست دارند این پیامها را فارغ از تعصبات بخوانند. پیامهای بیتالعدل، پیامهای مخفی نیستند. همه پیامها در وبسایت بیتالعدل موجود و برای همه قابل دسترسی هستند. حاج آقا! شما هم اگر بخواهید، همین الان میتوانید وارد سایت شوید و هر کدام از آنها را بخواهید، دانلود کنید. پس شما هم یکی از این پیامها را دارید، آیا مجرمید؟…»
سه هفته بعد حکم بدوی صادر شد و فریبا کمالآبادی و مهوش شهریاری هر کدام به ۱۰ سال زندان محکوم شدند. با گذشت حدود ۹ ماه از بازداشت این دو زن، آنها در بند زنان زندان اوین در انتظار رای دادگاه تجدیدنظر هستند.
ایرج کمالآبادی میگوید: «مانند حکم قبل، این بار هم به نتیجه استیناف امیدی نداریم. آیا روزی عدالت در مورد بهاییان اجرا خواهد شد؟»
Leave a Reply