منبع: www.irishexaminer.com
پنج شنبه، ۱۵ ژوئن، ۲۰۲۳ – دکتر برندان مکنامارا
مارتین لوتر کینگ یکبار در صحبتهایش گفت: «بعضی چیزها بسیار عزیزند، برخی دیگر بسیار پُرارزشاند، و معدودی به درجهای واقعی هستند که میشود برای آنها جان باخت.» در ایرانِ امروز کسانی هستند که به درستی این گفتار ایمان دارند.
۱۰ زن بهائی به جرم تدریس در کلاسهای درس اخلاق در شیراز، در خرداد سال ۱۳۶۲ به دار آویخته شدند.
روز ۱۸ ژوئن ۲۰۲۳ (۲۸ خرداد ۱۴۰۲)، یادآورِ چهلمین سالگرد اعدام ۱۹ زن بهائی در شهر شیراز است. این زنان شجاع به دلیل امتناع سرسختانه از انکار باورهای مذهبیِ خود، که از اصولی مانند برابری جنسیتی حمایت میکند – متأسّفانه مقامات حکومت ایران ارزشی برای آن قائل نیستند -در یکی از میادین شهر به دار آویخته شدند.
در تلاشی بی رحمانه و خشونتبار و برای وادار ساختن این زنان به پشتِپا زدن به عقاید خود، ایشان به صورت جداگانه و در شرایطی اعدام شدند که هر یک مجبور بود تا شاهد اعدام زنان قبل از خود باشد. در میان این قربانیان یک دختر نوجوان ۱۷ ساله نیز به چشم میخورد که آخرین کسی بود که از چوبهی دار بالا رفت. باقی آنها هم اکثراً بسیار جوان و بیست وچند ساله بوده، در میانشان مادر و دختری نیز یکی پس از دیگری به دار آویخته شدند. در اواخر دهه ۱۹۸۰ میلادی روحی جهانپور، یک زن جوان ایرانی که زمانی هم سلولی این ۱۰ زن بود ، از شهر کورک در جمهوری ایرلند دیدن کرد. او داستان دلخراش شکنجهی زندانیان زن به توسّط مأموران را تعریف نمود و مخاطبان را به شدت تحت تاثیر قرار داد. روحی نیز به همراه صدها زندانی دیگر، بهائی و غیربهائی، به اعدام محکوم شده بود، ولی به دلیل برخی از اشتباهات اداری، از زندان آزاد شد. امّا سه روز بعد، وقتیکه مسئولین زندان متوجه خطای خود شدند و برای دستگیری دوبارهی او آمدند، دریافتند که از کشور گریخته است. روحی نهایتاً در کانادا مستقر شد و در سال ۲۰۱۲ در دادگاه بینالمللی لاهه، در کشور هلند، که برای رسیدگی به جرایم حکومت ایران تشکیل شده بود، به عنوان شاهد حضور پیدا کرده، شهادت داد. شهادت ۲۰۰۰ کلمهای روحی بیانگر روزهای ضرب و شتم او و سایر زندانیان بود، اوقاتی که افسران دولتی سعی داشتند آنها را را با زور مجبور به انصراف از عقاید خود نمایند. این در حالیست که محاکمۀ واقعی آنان بسیار کوتاه بود.
روحی در گفتگو با یکی از روزنامههای محلّی اظهار داشت: «ما را نزد قاضی بردند و او نام ما را پرسید. سپس سؤال کرد که آیا ما بهائی هستیم و چون از ما جواب مثبت شنید پرسید که آیا حاضر به کتمان عقیده و ایمان خود هستیم؟ و وقتی به او «نه» گفتیم، قاضی حکم اعدام ما را صادر کرد. کلّ جریانِ محاکمه همین بود.
طنینِ رفتارِ خشونتباری را که حکومت ایران دهههاست با شهروندان بهائی دارد، اکنون میتوان در سرکوب زنان و مردانی دید که در سال ۲۰۲۳ برای برابری و آزادی حقوق زنان به مبارزه برخاستهاند. چه که با آنان نیز به همین قِسم «معامله» شده و با تحت فشار قرار دادن آنان، از آنها میخواهند که برای رهایی از حبس، علناً به اشتباه خود اعتراف کرده و از آرمانهای عدالتخواهانهشان صرفنظر نمایند. بعلاوه، تعهدنامهای را امضا کنند که در آینده «چنین رفتاری» از ایشان سر نخواهد زد.
این امر تأکیدی است بر آنچه که برای مدت زمانی طولانی واضح و آشکار بوده است؛ زیرا ستم تاریخی و مداوم وارده بر زنان و نفی حقوق بشر در ایران، بر اساس هیچ اصل حقوقی و یا قانون قضایی نبوده و صرفاً برخاسته از باورهای ایستای مذهبی و سیاسی است. همانگونه که شاهدیم، اخیراً این سرکوبها در ایران گسترش یافته و دامنهاش تعداد بیشتری از شهروندان عادی را در بر گرفته است.
کمپین جهانی #OurStoryIsOne «#داستان ما یکی است» فراخوانی عمومی در بزرگداشتِ یاد و خاطرهی زنان اعدام شده در شهر شیراز و جلب انظارِ همگان به مبارزهی پایدارِ برابری جنسیتی است که در طی چندین دهه توسّط زنان در ایران تجربه شده است؛ کارزاری که همچنان تا به امروز ادامه دارد.
سیمین فهندژ، نمایندهی جامعهی جهانی بهائی در سازمان ملل متحد در ژنو، با اعلام راه اندازیِ این فراخوان عمومی، آن را با تلاشهای مداوم کنونی که در راستای عدالتخواهی و برابری جنسیتی در کشور ایران صورت میگیرد، همسو و مرتبط دانست. وی خاطرنشان ساخت که « تعدادی بیشتری از شهروندان ایرانی خواستار عدالت اجتماعی بوده و در این راستا با یکدیگر متّحد میشوند.» «آنها بر مسئلهی برابری زن و مرد به عنوان یکی از بزرگترین چالشهای کشور تمرکز کردهاند.»
“امیدواریم که همگی در کنار هم نه تنها به گرامیداشت این ۱۰ زن بهائی شیرازی، بلکه به بزرگداشت همهی زنانی که در سراسر ایران به اصل برابری زن و مرد باور دارند، و نیز همهی کسانی که محکم و استوار در ساختن آیندهای بهتر سرزمین عزیزمان تلاش میکنند، بپردازیم.»
اگر در آن شب سرنوشتسازِ سال ۱۹۸۳، هر یک از آن ۱۰ زن به سادگی با کتمان عقیده موافقت کرده و آن تکه کاغذ را امضا مینمودند، جانشان در امان بود و آزاد میشدند.
هنگامی که اخبار این فاجعهی اندوهبار منتشر گردید، گروههای مختلفِ حقوق بشری، دولتها و شهروندان عادی در سراسر جهان، از جمله در کشور ایرلند، همگی در بُهت و ماتم وخشم فرو رفتند.
تقریباً دو سال بعد، با یادآوری این واقعهی هولناک توسط آقای پیتر بری وزیر امور خارجهی وقت ، دولت ایرلند تصمیم گرفت که پذیرای ۲۶ پناهجویِ بهائیِ ایرانی که از آزار و اذیت مذهبی در ایران گریخته بودند، باشد.
اسامی ۱۰ زنی که در ۲۸ خرداد ۱۳۶۲ در شیراز به دار آویخته شدند عبارتند از؛
- مونا محمود نژاد ۱۷ ساله
- رویا اشراقی 23 ساله و مادرش عزّت جانمی-اشراقی ۵۷ ساله
- سیمین صابری ۲۴ ساله
- شهین (شیرین) دالوند ۲۵ ساله
- اختر ثابت ۲۵ ساله
- مهشید نیرومند ۲۸ ساله
- زرّین مقیمی – ابیانه ۲۹ ساله
- طاهره ارجمندی سیاوشی ۳۰ ساله
- و نصرت غفرانی یلدایی ۴۶ ساله
در روز ۱۷ ژوئن، جلساتِ یادبود عمومی به مناسبت چهلمین سالگرد اعدام این ۱۰ زن شجاع و بی گناه که جان خود را برای اعتقاداتشان فدا کرده و به دار آویخته شدهاند، برگزار میگردد (برای جزئیات بیشتر به وب سایت بهائیان ایرلند www.bahai.ie مراجعه کنید).
زمانی مارتین لوتر کینگ گفته بود: «بعضی چیزها بسیار عزیزند، برخی بسیار باارزشاند، و تعدادی به درجهای واقعی هستند که میشود برای آنها جان باخت.» خواه در دهه ۱۹۸۰ باشد و خواه در دهههای اولیهی هزارهی جدید، در ایران افرادی هستند که درستی این گفتار را باور دارند.
Leave a Reply