با احترام خدمت آقای مهندس موسوی 88.3.6
بسیار از حضور شما در دانشگاه ارومیه خرسندیم و قبول دعوتمان را سپاس می گوییم. می دانیم کشور عزیزمان با مسائل و مشکلات بسیاری روبروست. شما به عنوان فردی که خود را موظف به حمایت از این خاک عزیز می دانید قدم فرا نهاده و مشقتهای راه را به جان خریده اید. امید است که در سرو سامان دادن به اوضاع فعلی کشورمان کوشا و موفق باشید.
سخن این جمع با شما راجع به مسائل تخصصی سیاست نیست. بحث راجع به مسأله ای است که جنابعالی چند هفته پیش به آن پرداخته و خط مشی فکریتان را مشخص کرده اید، یعنی حقوق شهروندی و حقوق بشر. بیانیه حقوق شهروندی و حقوق بشر شما بارقه ی امید را در دل هر ایرانی تازه کرد. اشاره به موضوعاتی مانند ” عدم اجازه فرمانروا،دولت مجلس و هر قدرتی غیر از خدا برای محدود کردن یا نقض حقوق بشر”، ” حقِ حیات، آزادی، مالکیت، امنیت، حقِ پیجویی رشد و سعادت و حقِ ایستادگی در برابر ستم، حقوق طبیعی و سلب ناشدنی افراداند. دولت وظیفه دارد از طریق ایجاد و گسترش نهادهای لازم، به نحوی سازمان یافته و مؤثر، این حقوق را مورد حمایت و تضمین قرار دهد” ، “حریم خصوصی افراد را محترم شمارم، آزادی بیان و اجتماعات را مورد حمایت قرار دهم” ،” احیای هیئت پیگیری و نظارت بر قانون اساسی” ،” از حق بر آموزش حمایت کنم و در جهت حذف گزینشهای عقیدتی و سیاسی ناروا اقدام نمایم.” بسیار امیدوار کننده است.
از میان جنبه های مختلف حقوق بشر مورد کوچکی را که طی چند دهه ی اخیر تعّدی به آن وسعت یافته است عرض می کنیم. به طور قطع خودتان مدتها با این مسأله درگیر بوده اید، چرا که سند فعالیّتهای شما در این حیطه از حقوق بشر موجود است. خواهشمندم که تا پایان نامه ما را همراهی بفرمایید شاید این عرایض در رهیافت به سوی رعایت حقوق بشر اندکی یاریگر باشد.
شما در بیانیه ی حقوق بشر خود فرموده اید:” کرامت انسانی و حقوق شهروندیِ اقلیتهای دینی و آزادی عقیده و وجدان را به رسمیت شناسم و تفتیش عقاید و سرزنش و عقاب افراد به دلیل مسائل اعتقادی را ناپسند شمارم و از آن جلوگیری کنم.” همانطور که مستحضرید مدتهاست عده ی کثیری از هموطنان بهایی ما تحت شدیدترین تضییقات به سر می برند. جای سوال است که چرا حقوق بزرگترین اقلیت دینی کشور ذرّه ای رعایت نمی شود؟! در طول سالهای اولیه ی انقلاب، بهاییان جزو اولین گروهایی بودند که مورد شدیدترین آزارها و اذیت ها (اعدام، مصادره اموال، اخراج از دانشگاه، زندان…) قرار گرفتند و به دلیل حساسیت ویژه نهادهای امنیتی و مذهبی کمتر کسی می توانست به این فشارها اشاره کند. از طرفی حکومت همواره کوشیده است که مدافعین “حقوق بهاییان” را به عنوان ” مدافعین آیین بهایی” معرفی کند تا شاید کسی به دادخواهی از ایشان بر نخیزد! حتی با این وجود باید بدانیم که دفاع از ادیان جرم نیست و جزو حقوق افراد می باشد. فی المثل همواره محدودیتهای مسلمانان در بعضی کشورهای غربی یا محدودیتهای شیعیان در عربستان را زیر سوال می بریم اما هنگامی که نوبت به خود ما می رسد این حق را از منتقد سلب می کنیم! این اقلیت مظلوم هیچ گناهی جز اعتقاد به آیین خویش ندارند! البته جای بسی خوشحالیست که بر خلاف سالهای اولیه انقلاب بجای صحبت از حق حیات بهاییان، صحبت از حقوق شهروندی آنهاست! علی رغم این فشار ها شاهدیم که بهاییان هیچ گاه خلاف قانون عمل نکرده اند، در هیچ حزب و دسته سیاسی وارد نشده اند و همواره خیر خواه دولت و ملت بوده اند. حسن نیت ایشان در همکاری گسترده جامعه بهایی با نهادهای امنیتی کشور بارها و بارها ثابت شده است. اما متأسفانه نه تنها در دوره ی دولت نهم اوضاع بهبود نیافت، بلکه با رو کار آمدن آقای دکتر احمدی نژاد فشار های وارده شدت گرفت. تنها چهار روز بعد از انتساب ایشان به ریاست جمهوری، روزنامه وابسته به حکومت کیهان، شروع به چاپ سلسله مقالاتی محتوی شایعات تاریخی و فرضیه های فعالیت جاسوسی و رفتار های غیر اخلاقی بهاییان نمود! شرح این رشد فزاینده تضییقات در دولت نهم از حوصله این نامه خارج است و می توانید به گزارشهای سازمانهای حقوق بشر مراجعه فرمایید. با این حال امیدواریم در راه اجرای بیانیه حقوق بشرتان موفق باشید و نیز امید آن داریم که از طعنه های روزنامه های حامی دولت، که چندی پیش یکی از حامیان آقای کروبی را به خاطر “انسان شمردن” و “دارا بودن حقوق شهروندی” بهاییان مورد مؤاخذه قرار داده بود ناراحت نشوید. مطمئن باشید که جمع کثیری از ملت ایران در راه حمایت از حقوق پیروان این آیین شما را همراهی خواهند کرد. برای نمونه در همین فضای خفقان قبل از انتخابات، نامه ای از سوی بیش از 500 روشنفکر و فعال سیاسی و نویسنده به امضا رسید و در آن از سکوت در برابر تمامی مصائب وارده بر بهاییان اظهار شرم شد. و یا چند ماه پیش در جریان اخراج سه دانشجوی بهایی دانشگاه صنعتی سهند تبریز، همکلاسی های ایشان طی بیانیه ای این اقدام و نقض قانون اساسی را محکوم کردند. چندی پیش نیز در 2 خرداد هنگامی که در اصفهان حضور داشتید، کمیته حق تحصیل مجموعه فعالان حقوق بشر در اصفهان، درخواست خود را مبنی بر بازگشت دانشجویان بهایی اخراجی به دانشگاه را با نوشتن پلاکارد نشان داد. هرچند توسط نیروهای لباس شخصی مورد حمله قرار گرفت.
شایان ذکر است که تمام کسانی که در دفاع از حقوق از دست رفته ی بهاییان می کوشند، آگاهند که اتهامات وارده بر این اقلیت چیست. اینکه “بهاییان یک جامعه ی مذهبی نیستند بلکه یک تشکیلات سیاسی هستند که در قالب مذهب رخ نموده اند و قصد بدست آوردن همدردی جوامع بین المللی را دارند” را همه شنیده ایم. همه می دانیم که رفتار های نامناسب و غیر اخلاقی با بهاییان را اینگونه توجیه می کنند که دیانت بهایی توسط انگلستان و کشورهای استعمار گر برای ایجاد تفرقه در میان مسلمانان به وجود آمده است، بهاییان جاسوس اسرائیل هستند، بهاییان رابطه تنگاتنگی با رژیم پهلوی و ساواک داشتند و… !
اما کدامیک از این اتهامات از طریق مراجع قانونی به اثبات رسیده است!؟ به بیان جنابعالی در نامه شماره 4462-11 مورخ 1367.11.12 :
با افراد جاسوس مطابق قوانین و مقررات برخورد قاطع صورت گیرد و در مورد دیگر شهروندان دارای هر عقیده ای که باشند با عنایت به قسمت اخیر اصل 23 قانون اساسی به عنوان شهروند عادی مقررات و تسهیلات موضوعه اعمال و در مورد عقاید ایشان روش اصلاح گرانه به کار گرفته شود. هیچ یک از مسؤولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی مجاز نیست افرادی را که جاسوسی و یا محرومیتشان از حقوق اجتماعی و قانونی به تشخیص مراجع ذی صلاح اثبات و مورد حکم قرار نگرفته از حقوق اجتماعی و قانونی محروم نماید.”
ارسال این بخشنامه در فضای خفقان بار سال 67 نشان از شجاعت شما در حمایت از حقوق بشر دارد. هرچند که احتمالاً ذکر “روش اصلاح گرانه در مورد عقاید ایشان” برای خوابانیدن اعتراضاتی بوده است که از سوی مقامات مذهبی در آن زمان ممکن بود رخ بدهد.
اگرچه اصول 14،19 ،20 ،22 ،23 و بندهای 8 و 9 و 14 از اصل سوم در ارتباط با حقوق از دست رفته بهاییان است، دادستان کل کشور چندی پیش اظهار داشتند که “… (بهاییان) از همه امکانات کشور و حتی بیشتر استفاده کرده اند…”! در اواخر دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی، نامه ای از طرف جامعه بهایی ایران، مبنی بر درخواست برای احقاق حقوق خدمت ایشان فرستاده شد که پیامد آن موجی از بازداشتها و حبس های بی علت از طرف اولیای امور شد! ما همه نیک می دانیم که در کشورمان حتی بلند شدن صدای یک مظلوم مجازات دارد! از طرفی خوب می دانیم که برخوردهای غلط با این اقلیت دینی کشور، چقدر در بدتر شدن دیدگاه جامعه جهانی به کشورمان مؤثر بوده است. اگر مجالی بود گزارش 18 صفحه ای این جمع مبنی بر وضعیت تحصیلی کنونی بهاییان، عدم رعایت عهد نامه های بین المللی، مظالم وارده بر بهاییان و واکنش و حسن نیت آنها در برخورد با دولت، فعالیتهای شورای عالی انقلاب فرهنگی و مصوبه ی معروف شماره 1327/م/س مورخ 69.12.6 و … را تقدیم شما می کردیم.
جناب آقای مهندس موسوی، همراهان شما در حمایت از حقوق اقلیتهای دینی( به ویژه بهاییان) کاملاً آگاهند که مسأله ی دیانت بهایی( به طور کلی ادیان دیگر) به علت بافت سیاسی حکومت، یک مسأله امنیتی تلقی می گردد. اما هیچ دلیلی در توجیه اینکه حقوق عده ای با مارک “جاسوس بودن” و ” دین ساختگی داشتن” ضایع شود، قابل قبول نیست و ما این دیدگاه را محکوم می کنیم. امید است در عمل به عهد و پیمانتان با مردم ” … اصلاحات حقوقی لازم را به عمل می آورم تا قانون توسط مقامات و سازمانهای حکومتی مورد رعایت گردد…” کوشا و موفق باشید. همچنین خلاصه ای از عرایض این جمع در نامه ای در تاریخ 2 خرداد 88 به حضور وزیر سابق علوم در دولت آقای خاتمی، آقای دکتر توفیقی رسانیده شد.
در خاتمه خواهشمندیم که در صورت پیروزی درانتخابات دولت دهم، به عنوان رئیس جمهور و مسؤول اجرای قانون اساسی در مورد الزام رعایت حقوق شهروندی بهاییان ایران اقدامات لازم را اجرا فرماید.
این جمع حمایت خود از اقدامات شما در راستای این مسأله را کتباً اعلام می دارد.
با رجای تأیید
از طرف جمعی از دانشجویان دانشگاه ارومیه
Leave a Reply