منبع: ایرانوایر
در هفته گذشته، یک شهروند ۶۴ ساله بهایی به نام «سیروس ذبیحیمقدم» در سکوت رسانهای برای گذراندن حکم هفت سال حبس به زندان وکیلآباد مشهد منتقل شد.
جمهوری اسلامی در سالهای اخیر با کثرت احضار، بازداشت و محکومیت شهروندان بهایی تلاش کرده تا از این طریق اقدامات سرکوبگرانه علیه شهروندان بهایی را عادیسازی کند.
***
این زندانی بهایی پیشتر هم بارها در دوره جمهوری اسلامی بازداشت و زندانی شده است. داستان زندگی سیروس ذبیحی نمونهای از زندگی هزاران تن از پیروان آیین بهایی در ایران است. زندگیهایی که همواره در معرض سرکوب و آزار مذهبی از طرف حکومت قرار داشتهاند.
زندگی سیروس ذبیحی روایت یکی از هزاران زندگی سرکوب شده بهاییان ایران توسط جمهوری اسلامی ایران است.
بازداشت سیروس ذبیحی در جریان خیزش مهسا
جمهوری اسلامی در ۴۵ سال گذشته هر زمان با اعتراضات مردمی به هر دلیل و عنوانی روبرو شده با انتساب این اعتراضات به گروههای آسیبپذیر جامعه سعی در منحرف کردن افکار عمومی داشته است. یکی از بخشهای همیشه تحتفشار و آزار حکومتی پیروان آیین بهایی هستند.
بهاییان بخشی از جامعه ایران هستند که رژیم ایران هیچگونه حق شهروندی برای آنان قایل نیست و بههمین دلیل هرگاه حاکمیت در برابر اعتراضات مردم قرار گرفته برای آنکه نشان دهد معترضان از مردم نیستند، بخشی از آن را به بهاییان نسبت میدهد.
با آغاز خیزش مردمی «زن زندگی آزادی»، وزارت اطلاعات در اولین بیانیه خود از «ورود پرحجم بهاییان به صحنه آشوب و اغتشاش و تشویق به خرابکاری و تخریب اماکن عمومی» و بازداشت هسته اصلی و سری بهاییت شامل سه نفر از سران بهاییت و دو نفر از تیم رسانهای آنها اطلاع داد.
این اطلاعیه پس از بازداشت سه تن از بهاییان مسن و شناختهشده در منازل شخصیشان در شهرهای تهران، اصفهان و مشهد منتشر شد. «سپهر ضیایی»، «عنایتالله نعیمی» و سیروس ذبیحی، اسامی افراد بازداشت شده بودند.
سپهر ضیایی هماکنون در حال گذراندن محکومیت پنج سال در زندان است. نعیمی به پانزده سال زندان محکوم شده و سیروس ذبیحی برای گذراندن حکم هفت سال حبس در زندان وکیلآباد است.
قابل ذکر است که شورای مدیران جامعه بهایی ایران موسوم به گروه «یاران ایران» در سال ۱۳۸۷ با اطلاع دولت ایران تعطیل شده و هیچ فرد یا افرادی مسوولیت اداره جامعه بهایی ایران را در ۱۵ سال گذشته بهعهده نداشته است. در واقع، ادعای وزارت اطلاعات در مورد بازداشت هسته اصلی بهاییت فقط جنبه تبلیغاتی و در جهت پروندهسازی علیه این افراد بوده است.
جوانی سخت
سیروس ذبیحیمقدم، از نخستین گروه جوانان بهایی بود که بر اثر انقلاب فرهنگی سالهای ۵۹ تا ۶۲ از تحصیلات دانشگاهی محروم شدند. در آن زمان، جوانان دیپلمه بهایی از هر جهت تحت فشار بودند.
آنان راهی برای ادامه تحصیل نداشتند. از یک طرف، کلیه بهاییان ممنوعالخروج و از دریافت گذرنامه محروم بودند. پس جوانان بهایی امکان خروج قانونی از کشور و تحصیل در جای دیگری را نداشتند. از سوی دیگر، جوانان بهایی مجبور به انجام خدمت وظیفه سربازی هم میشدند. با آنکه دیپلم بودند ولی از گرفتن درجه محروم بوده و با آنان مانند سرباز صفر برخورد میشد.
سیروس ذبیحی که سرپرستی مادرش را هم در فقدان پدر بهعهده داشت، پس از دیپلم با پیدا کردن مشاغل کمدرآمد زندگی خود و مادرش را میچرخاند.
بازداشت بهاییان در دهه شصت خورشیدی
در اوایل دهه ۱۳۶۰ هزاران نفر از پیروان آیین بهایی در شهرها و روستاهای مختلف ایران بازداشت شدند. مقامات جمهوری اسلامی بهزعم خود بر این تصور بودند که با بازداشت گسترده بهاییان و تحت فشار قرار دادن آنان برای تبری از دینشان، خواهند توانست آیین بهایی را در ایران از بین ببرند. پروژه مذکور با شکست مواجه شد، زیرا بهجز تعداد انگشتشماری از خیل بازداشتشدگان، هیچ کدام از بهاییان بازداشت شده از اعتقادشان برنگشتند.
مشهد از جمله شهرهایی بود که تعداد زیادی از پیروان آیین بهایی در آن شهر بازداشت شدند. سیروس ذبیحی جوان ۲۳ سالهای بود که در شهریور۱۳۶۲ توسط ماموران سازمان اطلاعات سپاه دستگیر شد. او پس از دو ماه بازداشت موقت به حکم «علی رازینی»، حاکم شرع مشهد با تعهد و حکم اعدام تعلیقی آزاد شد.
سیروس ذبیحی، بار دیگر در تیر۱۳۶۳ دستگیر شد. همسر سیروس هم که مدت کمی از ازدواجشان میگذشت، همراه او بازداشت شد. سیروس را پس از یک ماه بازداشت در بازداشتگاه اطلاعات سپاه به زندان وکیلآباد منتقل کردند.
او پس از دو ماه بلاتکلیفی به حکم قاضی رازینی، رییس دادگاههای انقلاب مشهد به شش ماه زندان به اتهام پیروی از بهاییت محکوم شد. رازینی همسر سیروس را هم بابت بهایی بودن به یک سال حبس تعزیری محکوم کرد.
سیروس پس از هشت ماه حبس در زندان وکیلآباد مشهد از زندان مذکور آزاد شد. در آن دوره، مدت بازداشت موقت در حکم محاسبه نمیشد.
نخستین فرزند این زوج بهایی در زندان متولد شد. این نوزاد ماههای اول زندگیش را تا زمان پایان حکم مادرش در زندان بهسر برد.
سیروس ذبیحی در ۱۷دی۱۳۶۹ برای سومین مرتبه توسط ماموران امنیتی جمهوری اسلامی بازداشت شد. او ۹ روز را در اداره اطلاعات مشهد تحت بازجویی قرار گرفت، سپس جهت آزادی به زندان وکیلآباد منتقل شد. شش روز بعد از زندان وکیل آباد مشهد با تودیع قرار وثیقه آزاد شد. این دوره بازداشت او ۱۵ روز بهطول انجامید.
دهه هفتاد، صدور حکم اعدام
دادگاه انقلاب مشهد به ریاست «حجتالاسلام نعمتی» در مهر۱۳۷۳ سیروس ذبیحی را در رابطه با پرونده او در سال ۱۳۶۹ به سه سال زندان محکوم کرد. در اسفند۷۳، آقای ذبیحی جهت اجرای حکم، بازداشت و به اداره اطلاعات مشهد منتقل شد. قرار بر گذراندن محکومیت در اداره اطلاعات صادر شد ولی وزارت اطلاعات او را بهصورت مرخصی آزاد کرد.
مسوولان جامعه بهایی مشهد در ۱۵آبان۱۳۷۶ بابت بهایی شدن یک زن مسلمان پیش از ازدواج با یک مرد بهایی به اداره اطلاعات احضار شدند. در آن زمان، سیروس ذبیحی از مدیران جامعه بهایی مشهد بود. او به همراه دو تن دیگر از مدیران جامعه بهایی به اداره اطلاعات مراجعه کرده و بازداشت شدند.
ذبیحی سه سال در اداره اطلاعات مشهد تحت بازداشت بود. ابتدا، «قاسم بخشیان»، قاضی شعبه ۸ دادگاه انقلاب مشهد حکم اعدام هر سه تن را صادر کرد. پرونده برای بررسی مجدد به شعبه دیگری با ریاست حجتالاسلام نعمتی محول شد. نعمتی حکم اعدام ذبیحی و یکی دیگر بهاییان را تایید کرد.
رای صادره به دیوان عالی فرستاده شد و بهدلیل نقص پرونده به مشهد بازگردانده شد. نعمتی برای مرتبه سوم حکم اعدام این دو شهروند بهایی را صادر کرد. پرونده بار دیگر به دیوان عالی فرستاده شد. این بار، حکم اعدام در هیات عمومی دیوان عالی به دلیل اصراری و ابرامی بودن رد شد و برای بررسی مجدد به شعبه همعرض در دادگاه انقلاب مشهد فرستاده شد.
سرانجام، شعبه ۱۳ دادگاه انقلاب مشهد به ریاست قاضی «یزدانپرست»، سیروس ذبیحی را به هفت سال و نیم حبس تعزیری محکوم کرد که او پس از پنج سال آزاد شد.
لازم به ذکر است، یک شهروند بهایی به نام «روح الله روحانی» که زوج مذکور را عقد کرد، اعدام شد.
بازداشت مجدد همزمان با اعتراضات «زن زندگی آزادی»
«ارمغان ذبیحی»، دختر سیروس و همسرش، «آرش زمانی» در حمله شبانه ماموران به محل زندگیشان در تهران در ۲مهر۱۴۰۱ بازداشت شدند. ساعاتی پس از این واقعه و حوالی ظهر همانروز، ماموران وزارت اطلاعات به منزل «سیروس ذبیحی» در شهر مشهد هجوم برده و او را هم بازداشت کردند. آقای ذبیحی پس از ۷۳ روز، به قید وثیقه آزاد شد.
اتهام وی «تبلیغ علیه نظام» و «عضویت در تشکیلات معارض» عنوان شد.
سیروس ذبیحی در ۱۳آبان۱۴۰۲ جهت شرکت در جلسه دادگاه به شعبه ۱ دادگاه انقلاب مشهد به ریاست قاضی «منصوری» احضار شد. پس از حضور در دادسرا، به او اعلام شد که پرونده به شعبه ۶ منتقل شده و در همان شعبه محاکمه شد. اما پس از اعلام حکم، مشخص میشود حکم از سوی شعبه یک صادر شده است.
نکته دیگر، آقای ذبیحی پس از حضور در دادگاه متوجه میشود که در کیفرخواست اتهام «تشکیل جمعیت به قصد بر هم زدن امنیت کشور» هم به دو اتهام قبلی او، «عضویت در تشکیلات معارض» و «تبلیغ علیه نظام» اضافه شده است.
بنا به رای دادگاه انقلاب، سیروس ذبیحیمقدم به اتهام «تشکیل و عضویت در جمعیت به قصد بر هم زدن امنیت کشور»، به ۷ سال زندان و به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به یک سال زندان، مجموعا به ۸ سال زندان محکوم شد که مجازات اشد یعنی ۷ سال زندان برای وی قابلاجرا است.
حکم بدوی در شعبه ۳۵ دادگاه تجدیدنظر استان تایید شد.
حکم این شهروند بهایی در دیوان عالی کشور نقض و پرونده برای بررسی مجدد به دادگاه همعرض ارجاع شد. اما شعبه ۳۷ دادگاه تجدیدنظر استان خراسان رضوی پرونده او را که از سوی دیوان عالی کشور ارجاع شده بود، رد کرد و به اجرای احکام فرستاد.
سرانجام، سیروس ذبیحیمقدم روز دوشنبه ۲۴دی۱۴۰۳، جهت گذراندن حکم هفت سال حبس تعزیری به زندان وکیلآباد مشهد منتقل شد.
سیروس ذبیحی، زندانی عقیدتی در حالی هفت سال از زندگیش را در زندان جمهوری اسلامی میگذراند که در همان هنگام، همسالان او دوره قاعدتا بازنشستگی خود را در کنار خانواده و با آرامش سپری میکنند. جمهوری اسلامی همواره در مجامع جهانی مدعی است که هیچ شهروند بهایی را بخاطر اعتقادش زندانی نکرده است.
Leave a Reply