متن حاضر، ترجمهای است از مقاله “For Bahais, a crackdown is an old news” نوشته ساموئل جی. فریدمن که در تاریخ 27 ژوئن 2009 در روزنامه نیویورک تایمز به چاپ رسیده است. نویسنده ضمن توصیف وضع زندگی بهاییان در سال های گذشته و دلمشغولی های اعضای این جامعه در اوضاع کنونی با مقایسه وضعیت بهاییان ایران در سی ساله گذشته وآنچه که در جریان سرکوب ناآرامی های جدید رخ داده است نشان می دهد که چگونه سکوت و بی تفاوتی و در مواردی همراهی با سرکوب سازمان یافته یک گروه اقلیت جنبه ای ملی یافته، ابعادی به مراتب وسیعتر از سلب حقوق افراد آن اقلیت پیدا می کند.
حدود دو هفته پیش، هنگامی که دکتر ساغر سامالی به عنوان رزیدنت بیمارستان مشغول کشیک بود در اتاق بیماری نظر کوتاهی به اخبار تلویزیون انداخت یا در دفتر “خانواده درمانی “بیانیه ای را از رادیو شنید. بر خلاف میل باطنی و خواستهاش، دوباره در گرداب وقایع ایران غرق شده است.
تا زمانی که مشغول به کار است، دکتر سامالی می تواند حس خود را در مورد آنچه که از راهپیمایی ها، دستگیری ها و ضرب و شتم ها می شنود و مشاهده می کند بروز ندهد. ولی به محض این که بیمارستان سنت جوزف ( St. Joseph) در پاترسون (Paterson) را ترک می کند و به خانه اش در نزدیکی کلبفتون (Clifton) باز می گردد اوضاع کنونی ایران گذشته دهشتناکی را برایش تداعی می نماید.
به یاد می آورد زمانی را که کارخانه پدرش در تهران آتش گرفت و پدرش در اثر این سانحه دچار جراحات شدیدی گشت و یک چشمش بینائی اش را از دست داد. خانواده اش سعی کردند نیمه شب سوار بر یک جیپ قاچاق با چراغهای خاموش از راه صحرا به کشور پاکستان بگریزند. گلوله های نیروی انتظامی شیشه جلوی خودرو را خورد و لاستیک ها را سوراخ کرد. ماه های پس از این واقعه را به خاطر می آورد که در زندان سپری نمود.
سال 1985 بود و وی پنج سال داشت. از این تاریخ به بعد حتی پس از یک گریز موفقیت آمیز و آغاز یک زندگی جدید در ایالات متحده آمریکا ، دکتر سامالی معنا و مفهوم بهائی بودن را در دولت جمهوری اسلامی از یاد نبرده است.
دکتر سامالی می گوید ،” سعی می کنم در مورد جریان آشوب و اغتشاش جاری در کشور ایران احساساتی نشوم. بهاییان هر روز چنین روندی را تجربه می کنند، ولی شاید از این طریق حقایق آشکار شود.”
سال های زیادی است که بهائیان در معدن زغال سنگ حکومت دینی ایران چون قناری شهره خاص و عام هستند. آزار و اذیت ایشان، که در گزارش های سی ساله سازمان های حقوق بشری مستند گشته به خوبی نشان دهنده ساده لوحی افرادی است که تصور می کردند نیروهای افراطی حاکم در ایران تصاهل و مدارا را رویه خود خواهند ساخت.
در سال 1983 دولت ایران کلیه فعالیت های جامعه بهائی را ممنوع کرد. دولت بنیادگرای شیعه ایرانی با فرض این که دیانت بهائی مصداق ارتداد است، بهائیان را از تحصیلات عالیه محروم، مایملک شان را مصادره، قبرستان های آنها را ویران کرد و از به رسمیت شناختن ازدواج های بهائی امتناع ورزید.
در طی این اغتشاش اخیر که به در واقع جدالی است بیمیان شیعیان در مورد انتخاب مجدد رئیس جمهور محمود احمدی نژاد بهاییان مجددا وجه المصالحه قرار گرفته اند. حامیان وی مجددا شایعاتی را بازسازی می کنند که بهاییان جاسوسان آمریکا و ماموران مخفی صهیونیست ها هستند و اخیرا هم خبر کذب دیگری را به اینها اضافه کرد ه اند مبنی بر این که نام حقیقی موسسه پخش برنامه های رادیوئی بریتانیا ( British Broadcasting Corporation)، شرکت پخش برنامه های رادیوئی بهائی (Bahai Broadcasting Company ) است.
حملات لفظی با تصمیم دولت در مورد محاکمه هفت رهبر جامعه بهائی در تاریخ 11 جولای در دادگاهی که ظاهرا دادگاه انقلاب نامیده می شود منطبق گشته است. رهبران بهائی که در اوایل سال 2008 دستگیر شدند بر طبق گرارشات رسمی مطبوعات ایرانی، با اتهامات جاسوسی برا ی اسرائیل، توهین به مقدسات مذهبی و تبلیغ بر علیه نظام جمهوری روبرو هستند. مجازات جاسوسی اعدام است.
بنابراین برای 165000 نفر بهایی ساکن در ایالات متحده آمریکا که حدافل 10000 نفرشان جز پناهندگان ایرانی هستند این انتخابات سئوال برانگیز و سرکوب معترضین به معنای تایید شوم و ظالمانه صفات و ویژگی های حکومت ایران است.
جناب فرهاد ثابتان، سخنگوی جامعه جهانی بهائی، سازمانی که حافظ منافع جامعه بهایی در سازمان ملل است، می گوید: “بسیار نگرانم. بهائیان بیش از سی سال است که زیر این گونه فشارها و تضییقات هستند و در حال حاضر با مردم ایران آنگونه رفتار می شود که با بهائیان رفتار شده است.”
جامعه بهائی در کلیفتون تجسم موفقیت های پر شور و فاجعه های بیرحمانه است. این جامعه ترکیبی است از کسانی که ملیت شان را عوض کرده اند و آمریکایی شده اند ، مهاجرین و پناهندگان ایرانی و یک مرکز بهایی برای تشکیل کلاسها، جشنها و انتخابات نه نفر اعضای ” محفل روحانی ” تشکیل داده اند.
یکی از اعضای این محفل، آقای حبیب حسینی در ایران متولد شده و پرورش یافته است و استاد زبان انگلیسی است. در دانشکده آموزش بین المللی براتل بوروی ورمونت ( Brattleboro Vt.) برای اخذ مدرک فوق لیسانس تحصیل می کرد که انقلاب اسلامی در سال 1979 شاه را از سلطنت برکنار ساخت. آقای حسینی می گوید پس از این که شنید هفت تن رهبران بهائی در همدان را اعدام کردند—”همه از دوستانم بودند ، و چه انسانهای خوبی”—مصمم شد به ایران باز نگردد.
جناب حسینی در ایالات متحده آمریکا در کالج ها و دبیرستان ها به آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم پرداخت. او و همسرش ، عهدیه ، فرزندانی را بزرگ کردند که ازدواج کردند و برایشان نوه آوردند. دکترها ، مهندس ها و خبرنگار ها از دوستان آنها در کلیفتون بودند.
در تمام این مدت آقای حسینی از راه دور موج آزار و اذیت در ایران را دنبال می کرد. پدر زن ایشان سه بار زندانی شد. یک دکتر متخصص زنان که در کرمانشاه ، محل تولد آقای حسینی، در محفل روحانی خدمت می کرد ، دستگیر و اعدام شد. حکومت ایران خانه آقای حسینی و تمام پس اندازش را مصادره کرد.
آقای حسینی 69 ساله می گوید ، ” وقتی در ایمانتان قوی باشید این را به منزله امتحان می پذیرید . می خواهید تحت امتحانات مهم و دشوار قرار بگیرید تا بتوانید در آنها موفق شوید.”
پس از گذشت 30 سال از اعمال ظلم و ستم رسمی بر بهاییان آقای حسینی ذکری را تکرار می کند که علما به سادگی آنرا نمی پذیرند : “دیانت بهایی دیانت صلح است، بهائیان سیاسی نیستند و در هر جائی که ساکن باشند حامی و پشتیبان حکومت هستند.” وی اظهار داشت ، “آنچه بهائیان در ایران می خواهند همان حقوق انسانی است که سایر هموطنان طالبش هستند.”
آقای حسینی با تماشای اخبار، از طریق تماس با بستگان در ایران و پیگیری وسواسگونه وقایع و حوادث، همانند دکتر سامالی، به همان نتایج دکتر سامالی رسیده است. شاید بهائیان سرانجام به نوعی از برابری دست یافته باشند.
مسلمانان ایرانی که نیروی شبه نظامی بسیج و سپاهیان انقلاب به آنها حمله ور می شوند و با مسلسل های آبی مورد تهاجم قرار می گیرند حداقل آنهایی که خواهان انتخابات منصفانه و عادلانه و حقوق انسانی هستند همان رفتاری را تجربه می کنند که بهاییان [تا به امروز] تجربه کرده اند.
2010/02/27 13:24
gooooooooooooooooooooooooooood.you are the best
2012/05/28 00:23
بهاییت دین نیست………بهاییت فقط یک بازی ساختگی برای از بین بردن اسلام و شیعه است.عزیزان من اگه 1بار قرآن بخوانید میفهمید حق کیست……
امروزه دین اسلام رو دارن منحرف میکنند حتی توسط روحانیون بی خرد
مگر خدا نمیگوید بعد از اسلام هر دینی و هر آیینی بیاید کذب است؟؟کاش هموطنای ایرانیم که بهایی هستن فقط 1بار ایات قران رو بخونن.
2012/05/28 00:29
شیعه ناب محمدی این نیست که نظام جمهوری میگه..یادتون باشه بهاییت از دل خود شیعه های منحرف شده توسط روس ها و انگلیس ها آمده
2012/07/09 12:29
انسان یکموجود نسبی است بنابراین تمام چیزهایی که با انسان ارتباط پیدا میکنند نسبی هستند
حتی خود خداوند با وجود ذات مطلق در ارتباط با انسان از قانون نسبیت طبعیت می کند
انسان از دیر باز در حال رشد و تکامل هست اما همین تکامل هم منشا نسبی دارد پس هیچگاه نمی توانیم قطع ارتباط با خداوند را دلیل بر انکار و یا رد ارتباطات جدید بشر با خداوند دانست لذا قران هم کلام نسبی خداوند در باره انسانهایی به نسبت زمان ومکانی مشخص بیان شده است