أنوار هدایت در مسیر مشارکت سیاسی بهائیان

, , Leave a comment

Editor’s Note: The Baha’is throughout world are nonpolitical.  They do not participate in partisan politics, but like all other citizens, participate in in elections general elections without commenting on merits of any candidates.  Given the present conditions in Iran, the following collection of statements from the senior institutions of the Baha’i Faith may be of interest to some.

شخصیّت های سیاسی

« حضرت ولی أمرالله از من می خواهند که به واسطۀ شما ، توجّه دوستان را به این أمر لازم ، معطوف دارم که حدأکثر دقّت را در بیانات و اظهارات عمومی خود به کار بندند ؛ مبادا چه له و چه علیه شخصیّت های سیاسی صحبتی کنند . این اولین واقعیتی است که باید مرکوز ذهن خود سازند ؛ در غیر این صورت ، أحبا را درگیر در أمور سیاسی خواهند ساخت که برای أمر الهی فوق العاده خطرناک است .»
( دوازدهم ژانویه 1933 )

رأی دادن در انتخابات کشوری

« تا آنجا که جنبۀ غیرسیاسی أمر الهی ، موردنظر است …أحبا می توانند بدون انتساب خود به این حزب و یا آن حزب ، اقدام به رأی دادن کنند . ورود به عرصۀ أحزاب سیاسی ، بدون شک مضرّ به مصالح عالیۀ أمرالله است و به آن آسیب خواهد رساند . پس بر عهدۀ أشخاص است که حق رأی دادن خود را به نحوی به کار بندند که از سیاست های حزبی به دور باشند و به خاطر تعلّق به این حزب و آن حزب ، صورت نگیرد . این موضوع ، باید برای أفرادی که آزاد گذاشته می شوند تا بر أساس تشخیص و قضاوت خود عمل نمایند ، کاملاً روشن گردد . ولی اگر شخصی به سیاست های حزبی وارد شود و در جهت تفوق یک حزب بر حزب دیگر کوشید و برخلاف انذارات و اخطارهای محفل روحانی به این کار ادامه داد ، محفل روحانی می تواند اورا از حق رأی ، در انتخابات بهائی محروم کند . »
( شانزدهم مارچ 1933 )

حضرت ولی محبوب أمرالله مکرراً بر أصل اجتناب از الحاق به أحزاب سیاسی تأکید فرموده اند . در توقیع منیع ” ظهور عدل الهی ” هنگام صحبت از صداقت و راستی که باید عملاً در جامعه بهائی جلوه گر باشد ، می فرمایند : « این أصل باید وجه مشخّصۀ هر مؤمن وفاداری نسبت به عدم قبول مقامات سیاسی ، عدم انتساب به أحزاب سیاسی ، عدم شرکت در مجادلات سیاسی و عدم عضویّت در تشکیلات سیاسی باشد … »

لزوم عدم تعهد نسبت به برنامه های سیاسی

حضرت ولی أمرالله می فرمایند : « … هیچ بهائی مؤمنی نباید تحت هیچ گونه شرایطی خود را نسبت به برنامه های سیاسی و یا سیاست های هر حزب سیاسی ، متعهّد سازد ؛ زیرا وابستگی به چنین حزبی ، ضرورتاً متضمن انکار بعضی از اصول و تعالیم أمر مبارک و یا به منزلۀ پذیرش ناقص بعضی از حقایق اساسیۀ آن می باشد . بنابراین أحبّاء باید خود را از فعّالیّت های حزبی و سیاسی ، برکنار نگاه دارند و نیز آنچه آنان باید به طور أصولی تحت همۀ شرایط از آن اجتناب کنند تحزّب گرایی و طرفداری سیاسی در تمام أشکال آن است . »
( هفدهم دسامبر 1935 )

پرهیز از سیاست چون طاعون

حضرت ولی أمرالله می فرمایند : « أصل أساسی که باید مورد توجّه ما قرار گیرد ( درارتباط با سؤال شما ) اطاعت از دولت حاکم است در کشوری که در آن زندگی می کنیم . ما نمی توانیم به صِرف اینکه شخصاً به حکومت استبدادی علاقه ای نداریم وقتی چنین حکومتی بر سر کار آمد از اطاعت آن سرپیچی کنیم و نیز مأذون نیستیم به نهضت های زیرزمینی – یعنی أقلّیّت هایی که برعلیه حکومت وقت ، شورش می کنند ، بپیوندیم .
… بنابراین مشاهده می کنیم که ما از انجام دوکار ، ناگزیریم : یکی اینکه از مسائل سیاسی چون طاعون ، دوری کنیم و دیگر اینکه در هرکجا ساکنیم مطیع دولت حاکم باشیم . ما نمی توانیم نحوۀ به قدرت رسیدن یک دولت معیّن را مورد قضاوت قرار دهیم و نتیجتاً این سؤال را مطرح نمائیم که آیا از آن اطاعت کنیم با نه. ثمرۀ فوری این کار ، گرفتار شدن در مهلکه های سیاسی است . ما باید در تمام موارد ، مطیع باشیم ؛ مگر آنکه نقض بعضی از اصول روحانی ، نظیر انکار أمر الهی مطرح باشد . برای حفظ این اصول روحانی باید آمادۀ جان باختن باشیم .
… بهائیان باید تمام قوای خود را در جهت پیشرفت أمر بهائی و تشکیلات اداری آن مصروف کنند . آنان در حال حاضر به هیچ طریق دیگری قادر به تغییر اوضاع جهان و ارائۀ کمکی به آن نمی باشند . اگر آنان در مسائلی درگیرشوند که دولت های جهان را به منازعه کشانده ، زائل خواهند شد ؛ ولی اگر به افراشتن بنای طرح الهی کمک کنند می توانند وقتی همۀ تمهیدات بشری با شکست مواجه شد آن را به عنوان آخرین راه علاج ارائه نمایند . »
( بیست و یکم دسامبر 1948 )

و نیز می فرمایند : « آنان باید خود را قولاًً و عملاً از آمال سیاسی کشورهای متبوعه و از سیاست های دولت های خود و طرح ها و برنامه های أحزاب و دسته های سیاسی به دور نگه دارند . در چنین منازعاتی باید لسان به ذمّ کسی نگشایند ، از کسی طرفداری نکنند ، طرح خاصّی را ترویج ننمایند و خود را با هیچ نظامی با برخورد تعصّب آمیز نسبت به مصالح و منافع آن أخوّت و برادری جهانی که مقصد و هدفشان حفظ و صیانت آن است ؛ منتسب و مربوط نسازند . . . آنان باید ورای هرگونه اختصاص گرایی و دسته بندی ، ورای مجادلات بیهوده و محاسبات حقیرانه و هوس های گذرا ، که وجهۀ جهان در حال تحوّل را مضطرب و توجّه آن را به خود معطوف ساخته ، قرار گیرند . . . آنان باید با تقویت تصمیم راسخ خود ، استوار و بدون قید و شرط به حمایت از أمر حضرت بهاءالله برخیزند و از مخمصه ها و مجادلاتی ، که لازمۀ مقاصد و مآرب سیاسیون است ، بپرهیزند و عوامل و مجاری شایسته ای شوند برای آن سیاست ملکوتی ، که تجسّم بخش مقصد تغییرناپذیر ذات أحدیّت است برای عالم بشریّت . »
( به نقل از دستخطی از قِبَل بیت العدل أعظم الهی خطاب به محفل روحانی ملّی پاناما – 12 اکتبر 1977 )

عدم اظهارنظر دربارۀ أمور جاری سیاسی

درنامه ای از قِبَل حضرت ولی أمرالله می نویسند : « أصل عدم مداخله در أمور سیاسیه نباید چنین تعبیر شود که فقط باید از سیاست های فاسد و سیاست های فرقه ای و حزبی و اجتناب ؛ بلکه از هرسخنی دربارۀ هریک از سیستم های حاکم سیاسی مرتبط با هریک از دولت ها باید دوری جست . نه فقط ما باید از جانبداری از أحزاب ، گروه ها و سیستم های حاکم ، پرهیز کنیم ؛ بلکه باید خود را از متعهد ساختن به هرگونه اظهاراتی که ممکن است به عنوان طرفداری و یا مخالفت با هریک از فلسفه ها و یا تشکیلات سیاسی موجود تلقّی شود ، امتناع نماییم . موضع اهل بهاء باید دوری و کناره گیری تامّ باشد . آنان نه طرفدار سیستم های سیاسی اند و نه مخالف با آنها می باشند . نه آنکه آنان بدخواه دولت های خود می باشند ؛ بلکه به جهت بعضی ملاحظات اساسی منبعث از تعالیم بهائی و دستگاه اداری أمرالهی ، ترجیح می دهند که در مسائل سیاسی ، درگیر نشوند و مورد سوء تفاهم و سوء تعبیر هم میهنان خود قرار نگبرند .
در پرتو این أصل ، آشکار می شود که ارسال مقالاتدربارۀ مسائل سیاسی جاری به روزنامه ها ، ضرورتاً نوبسنده را به تلویح یا به تصریح ، وادار به اظهار نقد و نظر خود دربارۀ این موضوع می نماید و به علاوه این امکان را فراهم می آورد که مورد سوء تفاهم و سوء تعبیر سیاستمداران ، قرار گیرد . بنابراین بهترین کار آن است که أصلاً دربارۀ سیاست های جاری مطلبی نگاشته نشود . »
( دوم مارچ 1934 )

روش مناسب انتقاد از نظام سیاسی – اجتماعی جهان امروز

در همان توقیع از قِبَل حضرت ولی أمرالله می نویسند : « أمّا روشی وجود دارد که شخص می تواند بدون اجبار به جانبداری و یا مخالفت با رژیم های موجود به انتقاد از نظام سیاسی و اجتماعی کنونی بپردازد و آن روشی است که حضرت ولی أمرالله در توقیع ” هدف نظم بدیع جهانی ” اتّخاذ نموده است . انتقدات ایشان از شرایط جهانی ، علاوه بر اینکه ماهیّتاً جنبۀ عمومی دارد ، بسیار انتزاعی است ؛ یعنی به جای محکوم کردن تشکیلات و مؤسّسات موجود به نکات عمیق تری می پردازد و به تجزیه و تحلیل أفکار و أصولی مبادرت می نماید که علّت ایجاد آنها بوده است . به جهت اینکه این روش ، برخوردی صرفاً ذهنی و فلسفی با مسألۀ بحران سیاسی جهان است در صورت دست یازیدن به آن هیچ گونه اعتراضی متوجّه شما نخواهد بود ؛ زیرا بلافاصله شما را از زمینۀ عملی سیاست به سمت جنبۀ نظری آن سوق می دهد ؛ ولی با در نظر گرفتن این حقیقت که به هیچ وجه نمی توان حدّفاصل روشنی بین تئوری و عمل ، قائل شد ؛ شما باید حدّأکثر دقّت و مراقبت را مجری دارید مبادا استفادۀ بسیط و گسترده ای از این روش به عمل آورید .»
( دوم مارچ 1934 )

عضویّت در أحزاب سیاسی و انکار أصول صلح و وحدت

بیت العدل أعظم می فرمایند : « جامعۀ بهائی ، سازمانی جهانی است که در صدد تأسیس صلح عمومی بر کرۀ خاکی می باشد ؛ اگر شخص بهائی در جهت أهداف یک حزب برای غلبۀ بر حزب دیگر کوشش کند این خود ، انکار روح واقعی دیانت بهائی می باشد . بنابراین عضویّت در هرحزب سیاسی ، ضرورتاً متضمن انکار همه و یا بعضی از أصول صلح و وحدتِ اعلام شده توسّط حضرت بهاءالله می باشد . همچنان که حضرت عبدالبهاء می فرمایند : ” حزب ما حزبِ خداست ؛ ما به هیچ حزبی تعلّق نداریم . ”
اگر یک فرد بهائی به عنوان حق خود نسبت به حمایت از یک حزب سیاسی معیّن ، اصرار ورزد ؛ دیگر نمی تواند همین درجه از آزادی عمل را در مورد سایر بهائبان ، مضایقه کند و این به آن مفهوم است که در میان صفوف مؤمنان به أمر الهی که هدف أوّلیۀ آن اتّحاد همۀ أفراد بشر به عنوان أعضاء یک خانوادۀ بزرگ ، تحت هدایت الهی می باشد ؛ بهائیانی وجود خواهند داشت که مخالف یکدیگر خواهند بود و آنگاه سرمشق و نمونۀ عملی اتّحاد و هماهنگی که جهان در جستجوی آن است کجا خواهد بود ؟
اگر مؤسّسات أمرالله ، معاذالله ، درگیر مسائل سیاسی شوند ؛ بهائیان به جای آنکه خود را نشأ حبّ و وفاق بینند ، مصدر بغض و شقاق مشاهده خواهند کرد . اگر آنان در کشوری به حمایت از عقیده ای خاص برخیزند ، مجبورند که نظر مردم را در کشوری دیگر در خصوص أهداف و مقاصد أمر الهی تغییر دهند و با درگیری در منازعات سیاسی ، بهائیان به جای اصلاح و مساعدت عالم ، خود در گرداب های مهلکه اش معدوم و مفقود خواهند شد . موقیّت جهان ، چنان مغشوش است و مواضیع أخلاقی که زمانی از وضوح کامل ، برخوردار بود چنان با دسته بندی ها و جبهه گیری های خصومت آمیز و خودخواهانه مخلوط شده است که بهترین راه برای خدمت به منافع عالبۀ کشوری و نجاح و فلاح عالم انسانی از دیدگاه شخص بهائی ، اغماض از مقاصد و وابستگی های سیاسی و حمایت کامل و تمام عیار از نظام حضرت بهاءالله می باشد . »
( دستخط معهد أعلی خطاب به محافل روحانیۀ ملّی افریقا – 8 فوریه 1970 )

مشارکت در تهیۀ تبلیغات انتخاباتی

« در جواب پرسش شما مورّخ 24 سپتامبر ، راجع به اشتغال یک فد بهائی در تهیّۀ تبلیغات تلویزیونی برای مبارزات سیاسی ، بیت العدل أعظم الهی ما را موظّف داشتند تا منویات ایشان را دایر بر اینکه شخص مزبور باید از فعّالیّت هایی که حامی مبارزات یک فرد سیاسی است پرهیز کند ؛ اعلان نماییم . اگرچه این أمر نباید به اعمال محدودیّتی برای همکاران غیربهائی او تلقی گردد . »
( نامه ای از قِبَل بیت العدل أعظم ، خطاب به محل روحانی ملّی آلاسکا – 29 اکتبر 1979 )

* مأخذ : أنوار هدایت – صص 566 – 553 /فصل سی و نهم – مطالب 1440 تا 1469*

 

Leave a Reply