به رئیس قوه قضائیه
نامه سوم
“براندازی و تبلیغ علیه نظام”
رئیس محترم قوه قضائیه ، جناب آقای صادق لاریجانی
احتراماٌ معروض می دارد که یکی ازبارزترین اتهامات همسر بنده “تبلیغ علیه نظام ” می باشد. اتهامی که طیف کثیری از متهمین را در طی سال های اخیر در بر می گیرد. فعالان سیاسی، اقلیت های قومی و دینی به واسطه فعالیت های خود به ” تبلیغ علیه نظام ” متهم می شوند. همانگونه که این اتهام مخاطبین متنوعی دارد، تعابیر گوناگونی نیز از آن شده است. برای مثال این اتهام یعنی “تبلیغ علیه نظام” گاهی به عنوان ابزاری به جهت ” براندازی نظام ” تعبیر می شود. در این نامه به برداشت اخیر از اتهام فوق از این منظر خواهیم پرداخت، که اقدام علیه ایران و مردمش بر خلاف باورهای وجدانی، عقیدتی- مذهبی بهاییان ایران است و سابقه درخشان بهاییان این کشور در مسیر آبادانی و شکوفایی ایران شاهدی گویا از این حقیقت است
بدواً با فرض به اینکه آنجناب ویا دیگر مسئولین محترم با احکام و تعالیم بهایی در این مورد آشنایی کامل ندارید، لازم می دانم به شمّه ای از نظریات پشوایان این آیین اشاره ای صریح نمایم
یکی از پیشوایان بهایی خطاب به همه بهاییان می فرمایند
“در هر مملکت که هستید بحکومت در نهایت اطاعت باشید”
(امر و خلق، جلد 3، 273 )
بنابر این آموزه ها، بهاییان نه تنها در اندیشه “تبلیغ عیله نظام” و به فکر ” براندازی حکومت” نیستند، بلکه آن زمان که مورد جفای برخی مسئولین حکومتی قرار می گیرند، حرکتی جز در مسیر وفا ننموده و اقدامی خشونت آمیز هرگز انجام نداده اند. درست بر اساس همین بنیانهای عمیق اعتقادی است که بهاییان سالیان سال است که حکایت رفتارهای زننده و غیر قانونیِ اکثر مامورینِ اطلاعات و بازجویانی که در هنگام ورود به منازل بهاییان، تفتیش خانه هایشان و نیز در حین بازجویی در بازداشتگاه ها بر بهاییانِ مظلوم و بیگناه اِعمال نموده و می نمایند، نزد مسئولین حکومت شکایت می برند و درخواست دادخواهی و حقوق شهروندی خویش که مندرج در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است را خواستارند . اما از آنجا که هیچ گونه نظارتِ قانونی بر اَعمال و رفتار این گروه خودسر به عمل نیامده و به شکایات بهاییان نیز در دوایر قضایی تا کنون توجهی نشده است، لهذا بر جرات و جسارت آنان افزوده شده و بی آنکه ترس و واهمه ای از عواقبِ رفتارهای غیرقانونی و غیر اسلامیِ خویش داشته باشند، در این میدان، تُرک تازی می کنند! که البته یکی از دلایل ایجادِ چنین اوضاعی در این استان، همانا همگامی و همراهیِ بعضی از مسئولین محترم در دوایر قضایی با اشخاص مذکور می باشد. با این حال بهاییان ایران از این همه جفا ، اندیشه نکنند. عملی بر خلاف منافع ایران عزیز انجام ندهند و آرزویی جز سربلندی و احیای مادی و معنوی ایران عزیز در سر نپرورند. زیرا به فرموده پیشوای خود ناظرند که در بیانی انذار آمیز چنین می فرمایند
” هر ذلتی را تحمل توان نمود مگر، خیانت بوطن و هر گناهی قابل عفو و مغفرت است، مگر هتکِ ناموسِ دولت و مضرّتِ ملّت”
( امر و خلق، جلد سوم، ص 286)
اگر بهاییان در فکر تبلیغ علیه نظام، دراندیشه مضرّت ملت و دولت باشند، پیش از هر چیز به اعتقادات دینی خویش خیانت نموده اند. به براندازی اعتقادات خویش قیام کرده اند. پس واضح و مسلم است که هر که قصد بهایی بودن می کند، نباید جز درمسیر خیر عموم و صلاح ملت و کشور قدمی بردارد. زیرا بهاییان بر اساس اعتقادات خود تصویری پرشکوه و باعزت از ایران عزیزشان دارند. حضرت عبدالبهاء و وظیفه بهاییان را در قبال وطنشان ایران را اینگونه توصیف می فرمایند
” احبای الهی را همواره دلالت و وصیت نمائید که جمیع ، شب و روز به آنچه سببِ عزّت ِ ابدیّه ایران است، پردازند و در تحسینِ اخلاق و آداب و بذلِ همّت و مقاصدِ ارجمند و الفت و محبت و ترقی و اتسّاعِ ِ صناعت و زراعت و تجارت، سعیِ بلیغ و جهدِ عظیم مبذول دارند”
(امر و خلق ، جلد سوم، ص 291)
و سرانجام بهاییان را به این بیان مهیمن مخاطب نموده و می فرمایند
” اگر نفسی موفق بر آن گردد که خدمتی نمایان به عالم انسانی علی الخصوص ایران نماید سَرورِ سَروان است و عزیزترینِ بزرگان”
(امر و خلق ، جلد سوم، ص 289)
لهذا مجددا از آنجناب – که به عنوان عالی ترین مرجع قضایی در ایران ” بر مسند قضاوت نشسته و بر کرسی عدلِ علی (ع) تکیه زده اید” ، تقاضا دارم که بیش از این در مقابل ظلمهای وارده بر بهاییان، سکوت ننموده و آنچه را که از جانب علی (ع) بدان مامورید عمل نمایید
در این زمینه در نامه های قبلی به اَهَمّ فرامین و توصیه های آن حضرت اشاراتی صریح و محکم گردیده است. البته ما می دانیم که مسئولین محترم در طول حیات خویش با اینگونه بیانات عالیه، آگاهی و آشناییِ کامل دارند، ولکن حقیقت آن است که عدالت، زمانی آشکار می شود که مسولین محترم بخواهند فرامین آن حضرت را که در قبال غیر مسلمین اظهار فرموده اند به موقع ِ اجرا گزارند وگر نه دانستن بدون عمل هرگز چشم عالَم را به مشاهده جمالِ عدل روشن ننماید و گوش جهان به شنیدن نغمات جان پرور انصاف متلذّذ نگردد. لذا امیدوارم آنجناب و بالاخّص قضات و مسئولینی که به نوعی با پرونده های بهاییان ِ متّهم سرو کار دارند، به موارد یاد شده در این نامه ها توجه خاص مبذول داشته و چنانچه در آن حقیقتی مشاهده نموده اند، در صددِ احقاقِ حقِ مظلومان از هر دین ، عقیده و مذهبی بر آیند تا از اِعمالِ ظلم و بی عدالتی بر بعضی از هموطنان بی گناه که صرفا به خاطر تعصّبات دینی و عقیدتی و یا به خاطر اَغراض و منافع شخصیِ برخی مسئولین، مورد اذیت و آزار قرار گرفته اند، ممانعت به عمل آید. به یاد آوریم این بیان اِنذار آمیز حضرت علی (ع) را که خطاب به مالک اشتر فرمودند
“ای مالک، اکنون که پای بر مسند فرمانداری گذاشته ای، خواه و ناخواه باید اَغراض شخصی و هدفهای خصوصی را ترک گویی … پناه به خدا اگر اندکی در زندگی حکمرانی، نظر شخصی وخصوصی تو راه یابد. اینجاست که خداوند قهّار، دست توانای خود را به نامِ دفاع از حقوق جامعه بر فرق تو کوبد، آنچنان که دیگر نتوانی سَراز جَیبِ مَذِلّت و تیره بختی برافرازی ”
(سخنان علی (ع)، ترجمه جواد فاضل. از نامه پنجاه وسه . چاپ بیستم)
آری، بهاییان از بَدوِ کودکی آموخته اند که خیر خواه ایران و ایرانیان باشند و مهربان و خدمتگزار به اهل عالم. هر فرد منصفی که بهاییان ایران بالاخص در دوران انقلاب اسلامی در مقابل اینهمه محرومیت، ظلم و ستم جز صبر و تحمل اقدامی ننموده اند و جز طریق مدارا راهی نپیمودند و اقداماتشان نیز صرفاً در حد دادخواهی و تظلم محدود بوده و هست. حال از همه مسئولینی که به نوعی در آزار و اذیت بهاییان شریک بوده و هستند سوال می شود ، آیا نهایت بی انصافی و بی عدالتی نیست که این گروه رئوف، مهربان و خادمان عالم بشریت به دلایلی واهی، متهم به براندازیِ نظام و یا تبلیغ علیه آن می نمایند؟! اگر آنچه ایشان در حقّ بهاییان انجام داده اند، عدالت است پس معنی ظلم و ستم چیست؟ اگر آنچه کرده اند عدل نامیده می شود، پس انصاف را چه معنا و مفهومی است؟
شاید سِرّ این بیان حضرت بهاء الله – بنیانگزار آیین بهایی – دراین زمان بر ما بیش از پیش آشکار می شود که می فرمایند
” اَحَبُّ الاَشیاءِ عِندیَ الانصاف ” یعنی دوست داشتنی ترین چیزها نزد من انصاف است.
شاید چندان دیر نباشد آنانکه در حقّ آن بنیانگذار وحدت عالم انسانی بی انصافی نموده اند، مبتلای حسرت ابدی شوند!
ذکر بیان فوق، کلماتی موزون و در عین حال حزن انگیز را بر قلب القاء نمود، که با ذکر آن، این قسمت را به پایان می برم. انشاء الله در نامه های بعدی این بحث ناتمام را به اتمام خواهم رساند، تا شاید حقیقت آنچنان که هست ، پرده از جمال خویش بردارد و جلوه ای نو بر چهره گیتی نماید. چنانچه حضرت علی (ع) خطاب به مالک اشتر می فرمایند
” ای مالک! پیکر حق همیشه در پیراهن باطل پوشیده و پنهان است. راد مردی باید که دست تحقیق و تتبّع دراز نماید و آن پیکر پاک را از جامه نارسا و آلوده ی فریب، عریان سازد”
( سخنان علی (ع) ، ترجمه جواد فاضل، ص 272، چاپ بیستم)
آه! انصاف کجاست؟
که زبان بگشاید
گوید ای آدم ها،
یکدم اندیشه کنید
تا کجا ظلم و ستم،
تا به کی بغض و عناد؟
سَر انصاف، همه خسته به تیغ
پیکرِ عدل به شمشیرِ ستم، خونین است
ناله هایش همه جا در گوش است
دستهامان همگی بسته به بند
و زبان ها خاموش
همه ی خلق ز بیداد زمان، غمگین اند
آه، ای آدم ها !
ای کسانی که کمربسته به شمشیر ستم
ما از اول چو برادر بودیم
یا پدر، مادر و خواهر بودیم
همه پرورده یک دادگریم
میوه هاییم که از یک شجریم
که خدا گفت در آن سِفر کریم
هرکسی محترم است
و در آن محضر پر لطف و صفا
همگان یکسانند
همه را حقی هست
آدمی ارج و کرامت دارد
وَ تو این حکم خدا بنهادی
و کمر بسته به حکم بشری
مهلتی نیست دگر
توبه را پیشه همی باید کرد
در دل اندیشه دمی باید کرد
چون قسم خورد خدا
نگذرد از ستم و ظلم کسی
آری ای آدم ها!
مهلتی دیگر نیست،
و خطر نزدیک است
15/12/1389
ادامه دارد…
Leave a Reply