به دنبال شدت یافتن بازداشت ها، زندان ها، آزارها و سرکوب هایی که جامعه ی قهرمان بهائی ایران با آن روبروست اینک دادگاهی در طهران نوید خانجانی از جوانان بهائی ایران و فعال حقوق بشر را به ۱۲ سال زندان محکوم ساخته است
این بزرگترین مجازاتی است که شامل یک فعال حقوق بشر می شود. تنها گناه نوید خانجانی اعتراض او به محرومیت خود و دیگر جوانان از بهائی و غیر بهائی به محرومیت از تحصیل است. اما دادگاه اتهامات بی پایه ولی سنگینی متوجه او نموده تا بتواند سال ها صدای او را در زندان خفه سازد و دیگران را متوجه عواقب دنباله گیری در بدست آوردن حقوق انسانی خود نماید.بر اساس این محکومیت نوید خانجانی که اینک ۲۴ سال دارد اگر از زندان جمهوری اسلامی جان سالم بدر برد در ۳۶ سالگی آزاد خواهد شد
اگر نوید در کشوری زندگی می کرد که اثری از عدالت و قانون مداری در آن بود وی سال ها پیش می بایست فارغ التحصیل می شد و با داشتن تخصصی به خدمت میهن می پرداخت. ولی نوید و هزاران جوان بهائی مانند او باید برای همیشه با تحصیلات عالی وداع کنند و یا اگر بخواهند برای احقاق حق خود بکوشند آماده ی پوسیدن در سلول های زندان های رژیم و دیدن صدها توهین و تحقیر گردند. نوید راه دوم را انتخاب کرد و نه تنها به دفاع از حقوق جوانان بهائی بلکه به دفاع از همه ی محرومان از حقوق بشر پرداخت تاوان سنگین آن را نیز پرداخت
بر اساس اطلاعات دانشنامه ی ویکی پدیا: « نوید خانجانی، فعال حقوق بشر و حقوق اقلیت ها در ایران، از پایه گذاران “کمیته حق تحصیل” در “مجموعه فعالان حقوق بشر” و موسس “جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی” است. وی که به دلیل اعتقاد به آیین (دین بهائی) از تحصیل در دانشگاه محروم شده است، در سال های اخیر فعالیت های چشمگیری در زمینه حق تحصیل انجام داده است. وی و همکارانش به علت پیگیری قانونی پرونده های محرومیت از تحصیل دانشجویان بهائی، بارها مورد تهدید واقع شده اند
فعالیت های نوید خانجانی و یارانش عبارت بوده از مراجعه به نهادهای گوناگون کشوری مثل ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی، دفتر رهبری، وزارت علوم و غیره. در این ملاقات ها این جوانان غیور و مصمم با استناد به قانون اساسی جمهوری اسلامی که تحصیل را حق همه ی اتباع ایران می داند تقاضاهای حقه خود را بیان داشته و خواهان اجازه ی تحصیل برای جوانان بهائی شده اند ولی همه جا با خشونت و تندی و تهدید مواجه شده و سرانجام مایوس و ناامید سعی کرده اند با مصاحبه با رسانه های داخلی و خارجی صدای خود را به گوش هم میهنان و جهانیان برسانند
این فعال مدنی و حقوق بشری شامگاه سه شنبه ۱۱ اسفندماه ۱۳۸۸ در منزل پدرش در اصفهان بازداشت شد. بنابر گزارش های دریافتی حدود ساعت ۱۱:۳۰ شب ۶ تن از ماموران امنیتی با حضور در منزل او، ضمن تفتیش منزل و ضبط وسایل شخصی وی از جمله کامپیوتر اقدام به بازداشت او کرده و وی را به بند “۲ الف” سپاه در اوین انتقال دادند
در طول بازداشت رسانه های وابسته به دولت مثل سایت گرداب، خبرگزاری فارس و روزنامه هایی همچون روزنامه وطن امروز و ابتکار حملات شدیدی متوجه نوید خانجانی نموده و اتهامات بی اساسی متوجه او نمودند از جمله فعالیت در براندازی نرم و عضویت در ارتش سایبری (کسانی که از طریق اینترنت صدای دادخواهی خود را به دنیا می رسانند). همچنین در طول بازداشت او را برای مصاحبه تلویزیونی تحت فشار قرار دادند. نوید خانجانی که ۲۵ روز در سلول انفرادی بسر برده بود در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۹ با تودیع وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی از زندان اوین آزاد گردید. در روز یکشنبه ۱۰ بهمن ماه ۱۳۸۹ (۳۰ ژانویه ۲۰۱۱) نوید خانجانی از سوی شعبه ی ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی به رسایت قاضی پیرعباس ، به ۱۲ سال حبس تعزیری و پرداخت ۴۰۰۰۰۰۰ ریال جریمه ی نقدی محکوم شد. وی پیش تر در حکمی که به وکیل وی ارائه شده بود، از کشور نیز ممنوع الخروج شده است. این حکم، بالاترین میزان محکومیت در بین فعالین حقوق بشر بوده است. اتهامات نوید خانجانی عبارت بود از
تشکیل و اداره گروه غیرقانونی کمیته ی پی جویی حق تحصیل (ابتدا محرومین از تحصیل بهائی و در ادامه دیگر محرومین از تحصیل) با هدف اخلال در امنیت کشور
عضویت در تشکیلات و گروه های غیرقانونی مجموعه فعالان موسوم به حقوق بشر و کمیته گزارشگران حقوق بشر
فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران (همانند مقالاتی چون قدردانی از بیت العدل اعظم برای پیام ژانویه ۲۰۱۰ که سوء نیت و انگیزه مجرمانه مشارالیه را محرز می نماید.)
نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی از طریق سامانه های رایانه ای (وبلاگ و سایت های مختلفتظاهرات در حمایت از نوید خانجانیدکتر کاویان میلانی شرحی با عنوان نوید خانجانی و برآمدن نسل تازه ی جوانان بهائی در سایت گفتمان نگاشته که بخش هایی از آن را در زیر نقل می کنیم
“… نوید از نسلی جوان برخاست که امید آینده ی ایران است… این نسل جوان تازه از راه رسیده خوب دانستند که ایران کنونی “محل گفتن است، نه وقت لب فرو بستن” و مخاطب جامعه ی بهائی، یعنی هموطن امروز مستمعی از اهل حال است نه مرد قال
تاریخ دین بهائی از قهرمان و حماسه ساز خالی نیست. بدیع خراسانی حامل لوح سلطان خطاب به ناصرالدین شاه قاجار که در جوانی زیر شکنجه میرغضبان قاجار قربانی شد، روح الله ورقا نوجوانی دوازده ساله که سخن و کلام و ارائه ی آموزه های بهائی استاد بود و در دوازده سالگی قربانی بغض و عناد متعصبان دینی شد و مونا محمود نژاد پدیده ی خارق العاده ای که در شانزده سالگی به همراهی دختران بهائی شیراز حماسه ساز شدند الگوهایی فراتاریخی و اسطوره هایی از یاد نرفتنی در تاریخ دین بهائی هستند
ولی این قهرمانان و حماسه سازان درونی بودند و در فضای کلان جامعه ی ایران کارساز نبودند. نسل کنونی جوانان بهائی نه تنها قلم بر می دارد و برای جامعه ی بزرگ ایرانیان می نویسد، مصاحبه ی حقوق بشری می کند و در آن از حقوق شهروندی و حقوق بشر همه ی ایرانیان دفاع می کند، نهادی راه اندازی می کند که از حق تحصیل هموطنان دفاع می کند، و کنش و حرکت اجتماعی آن رو به بیرون و برای اصلاح جامعه فعالیت می کند
وجدان بیدار و ضمیر آگاه این جوانان است که الهام گرفته از فلسفه ی دین بهائی است که اگر دینی نتواند تمام ابعاد درونی و بیرونی جامعه را بهتر سازد و متحول کند و ترقی بخشد بیهوده خواهد بود: «مقصود از هر ظهور، ظهور تغییر و تبدیل است در ارکان عالم سراّ و جهراّ، ظاهراّ و باطناّ چه اگر به هیچ وجه امورات ارض تغییر نیابد ظهور مظاهر کلیه لغو خواهد بود». کتاب ایقان
شگفت آور است که نوید و همراهان او پس از دو نسل فشار و دشواری و جفا دیدن از جمهوری اسلامی به صورتی خودرو و خودجوش از میان جامعه ی ایران برخاستند. جوانانی که حرز را به اهل حرز واگذاردند، قالب های پیشین را انداختند و خود وارد میدان خدمت و عمل و کنش اجتماعی شدند. ناگفته نماند که درون و برون جفا دیدند، و از دست دوست و دشمن آسیب خوردند، ولی ایستادند و عاشقانه قیام کردند. مرز سنتی و جا افتاده ی بین درون و برون جامعه بهائی را در هم در نوردیدند و برای احقاق حق همه ی هم میهنان متحمل فشار و جفا و ظلم و ستم شدند. همت و غیرت اینان بود که سد میان درونی و برونی، خودی و غیر خودی، بهائی و مسلمان، حقوق بشری و فعال مدنی، دانشجوی ستاره دار و محروم از تحصیل، روشنفکر دینی و فعال چپ را از بین برد. حال حقوق همه شهروندان ارزش گرفتن داشت و برای همه لایه های فکری جامعه می بایست مبارزه کرد
اطلاع رسانی مستمر، مصاحبه با رسانه های خارجی و تنویر اذهان، سفرهای حقوق بشری، برقراری نشست های حقوق بشری زیر شرایطی که گفتنی نیست، وبلاگ نویسی، توسعه فعالیت ها در تاریکی مطلق و فضای وحشت و فقدان آزادی های مدنی و جو بسته برای فعالیت حقوق بشری، صورت را با سیلی سرخ نگهداشتن در تنگدستی و فشار مالی و باز هم روحیه دادن، دفاع از محرومان حق تحصیل از همه طیف های فکری از ویژگی های خاص این جوانان است که شبه ره صد ساله پیموده اند و میدان خدمت به وطن نرد عشق باختند
این نسل اولین نسل بهائیان ایرانی است که از لاک خود بیرون آمد و مخاطبش مخاطبی عام در جامعه ی کلان ایران بود. از جمله افتخارات این نسل یکی همین است که برای نخستین بار حقوق بشری همه ی شهروندان ایرانی را مطرح کردند. این موج آغازین جریانی بی سابقه، مهم و دنباله دار است که تاریخ دین بهائی و تاریخ ایران را بهم پیوند می زند
مختصری در باره ی خانواده ی خانجانی: آقای جمال الدین خانجانی از یاران ایران(یکی از ۷ نفر مدیران دربند جامعه بهائی) که با ده سال محکومیت در زندان بسر می برند پدر آقای علاءالدین(نیکی) خانجانی هستند. فرزندان آقای علاءالدین، خانم لوا مبشر(خانجانی) و آقای فواد خانجانی هر یک به ترتیب به ۲ سال و ۴ سال زندان محکوم شدند. همسر خانم لوا، آقای بابک مبشر که دستگیر شده بود با وثیقه آزاد شده و منتظر محاکمه ی خود است. نوید خانجانی نوه ی خواهر آقای جمال الدین خانجانی است
http://edu-right.net/محرومین-در-بند/نوید-خانجانی/833-navid-khanjani-payam-bahai.html : منبع
Leave a Reply