حقوق مدنی بهائيان

, , Leave a comment

 

 

جمشید فنائیان

      در حال حاضر حقوق مدنی بهائیان بحث روز می باشد و شمار روز افزونی از آزادی‏خواهان و صاحب‏نظران در طلب آنند که حقوق حقه بهائیان و امنیت مالی و جانی آنان امکانات تحصیلی، حق استخدام در دوایر دولتی و آزادی عقیده و وجدان تامین گردد و علاوه بر مردمان روشن ضمیر بسیاری از احزاب سیاسی، مجامع حقوقی و سازمان های مختلف با وجود گرایش های گوناگون به اتفاق به دفاع از حقوق مدنی و آزادی مذهبی بهائیان بر خاسته‏اند و این مدافعان حقوق و کرامت انسانی به نحوی علنی سرکوبی جامعه بهائی را محکوم نموده‏اند و نیز در سطح بین‏المللی از جمله اتحادیه اروپا، فدراسیون بین‏المللی حقوق بشر، دولت‏های ایالات متحده آمریکا، کانادا و استرالیا، فدراسیون مدرسین کالیفرنیا، انجمن پژوهشگران ایرانی و بسیاری دیگر سلب آزادی بهائیان و جلب هیئت مدیران آن را محکوم نموده و آزادی آنان را اکیدا خواستار شدند.
پس از شانزده دهه متوالی سرکوبی ظالمانه جنبش بابی و پیروان آیین نوین بهائی گاه بیشتر و گاه کمتر و کشتار بیرحمانه بی‏گناهان و ترویج تهمتهای ناروای برخی بی‏انصافان این نخستین‏بار است که به نحوی گسترده یک چنین حرکت انسان دوستانه‏ای برای دفاع از حقوق حقه جامعه‏ای ستمدیده آغاز گشته است و این جلوه‏ای از بزرگ‏منشی روحیه ایرانی است که طی قرون متمادی زیر خرواری از تعصبات وارداتی مکتوم و مخدوش گشته بود و این تائیدی بر این واقعیت تاریخی است که ایرانیان نخستین قومی بودند که اعلامیه حقوق‏بشر را نوشته و تحسین شماری از تاریخ‏نویسان را برانگیختند.
حال که دفاع از حقوق حقه جامعه ستمدیده بهائیان فعالان اجتماعی را در یک صف قرار داده است شاید بتوان از یکی از اصول آئین بهائی که وحدت در کثرت است بهره گرفت بدین معنی که مردمان و سازمان ها با وجود تفاوت مشرب ها، سلیقه ها، افکار و آرا می توانند متحد باشند. چه تفاوت در دیدگاه‏ها نباید موجب بر خوردها شود بلکه آرا و افکار مختلف می‏تواند بر غنای فرهنگی، رشد سیاسی و تعالی فکری بیفزاید. تفاوت و حتی تصادم افکار می تواند نتیجه ای پر بار داشته باشد و حقیقت را آشکار کند.
مردمان و سازمانها چه در سطح ملی و چه در سطح بین‏المللی می‏توانند از برخی از تعالیم بهائی بهره گیرند بدون آنکه الزامی در قبول حقانیت رسالت بهاءالله مطرح باشد و هم اکنون برخی از تعالیم بهایی رابه عنوان شاخص پیشرفت تمدن بکار بسته اند. وقتی بهاءالله به پادشاهان و امپراتوران و سران دنیا پیام جدید را ابلاغ و آنان را دعوت نمودند که برای ساختن دنیای نو قدم جلو گذارند آنان در افکار کهنه و عقاید عتیقه غرق بودند و نتوانستند اهمیت حیاتی و ضرورت فوری تغییر نظامات جهان را درک کنند. آنها نتوانستند خیر مردم و خیر خود را تشخیص دهند و در نتیجه یکی پس از دیگری از اریکه قدرت فرو افتادند و دچار مذلت شدند.
بهاء الله در لوحی خطاب به ویکتوریا ملکه بریتانیا پیشنهاد کردند حال که سران جهان از قبول این پیام سرباز زده‏اند حداقل یک مجمع جهانی از پادشاهان و سران جهان تشکیل شود و در موضوع برقراری صلح جهانی و آرامش عالم انسانی باهم مشاوره نمایند. ناگفته نماند هر چند ملکه بریتانیا لوح بهاءالله را با احترام دریافت کرد ولی اقدامی در این زمینه انجام نداد.

     بهائیان معتقدند چون حضرت بهاءالله به سران دنیا فرمود که اگر بهائی نمی شوند حد اقل بین خود صلح سیاسی را برقرارکنند از این‏رو پیش از قبول همگانی آئین بهائی در سطح جهانی صلح سیاسی در دنیا بر قرار خواهد شد. در تشکیل جامعه ملل و سازمان ملل متحد، تعالیم بهاالله تاثیری به سزا داشته است زیرا ویدرو ویلسون رئیس جمهور فقید آمریکا، که چهارده ماده معروف برای تشکیل جامعه ملل را ارائه داد با پیام و تعالیم بهاءالله تا حدودی آشنائی داشت و یکی از دخترانش بهائی بود و نیز بنیانگذاران سازمان ملل متحد، رئیس جمهور آمریکا فرانکلین روزولت و نیز نخست وزیر انگلیس سر وینستون چرچیل هردو با تعالیم بهاءالله آشنائی داشتند. دکتر جیاگری که از بهائیان بر جسته ایتالیا بود و همسرش نیز از شاهزادگان سوئد، با خانواده روزولت روابط خانوادگی داشتند. البته نا گفته نماند که جامعه ملل و سازمان ملل متحد قدمی در راه تشکیل مجمع بین المللی سران دنیاست که بهاالله تشکیل آن را لازم و حتمی شمردند و البته این سازمان دارای نواقصی است که هنوز بدان درجه که مورد نظر بهاءالله است نرسیده است .

      بیت العدل عمومی که رهبری جامعه جهانی بهائی را بر عهده دارد و هیئتی منتخب از بهائیان سراسر جهان است در پیام اخیر مورخ 19 ماه می 2008 خطاب به جامعه ستم دیده بهائیان ایران که پس از دستگیری هیئت یاران صادر شده است آنان را تشویق می کتد که برای ترقی ایران با همگامی با دیگر ایران‏دوستان و فعالان اجتماعی کوشش فراوان نمایند. از جمله می نویسند: “همگام با دیگر هموطنان روشن ضمیرتان در احیای ایران عزیز و ارتقای آن به مقام محترم ترین ممالک عالم کوشا هستید تا آن سرزمین مقدس مایه مباهات جهانیان و مورد ستایش و غبطه عالمیان گردد”.

    ممکن است برخی از این پیام بیت العدل عمومی بهائیان که “ایران عزیز” به “مقام محترم‏ترین ممالک عالم ارتقا یابد” و “مورد ستایش و غبطه عالمیان گردد” به شگفتی آیند و آن را غیر ممکن دانند زیرا می‏بینند که ایران در پنجه عقاید عتیقه و خرافات فلج کننده، و واپسگرایی ظالمانه گرفتار آمده است؛ چگونه می تواند چنین پر و بال بگشاید و راه ترقی بپیماید و “محترم‏ترین ممالک عالم” گردد و مورد غبطه مردم اهل زمین شود.
نخست باید توجه داشت که این بیان بیت العدل عمومی ماخوذ و ملهم از آثار بهائی است که ترقی شگفتی‏آور ایران را پیش‏بینی کرده و تحقق آن را حتمی دانسته است. حضرت عبدالبها می نویسد: “مستقبل ایران در نهایت شکوه و عظمت و بزرگواری است… جمیع اقالیم عالم توجه و نظر احترام به ایران خواهند نمود و به یقین بدانید چنان ترقی نماید که انظار جمیع اعاظم[بزرگان] و دانایان عالم حیران گردد” و در جای دیگر جلال و شکوهمندی و ترقی و آبادانی ایران را نوید می دهد و قلوب ایران‏دوستان را غریق درسرور و نشاط و حرکت می نماید که “دولت وطنی جمال مبارک[از القاب بهاالله، منظور کشور ایران است ایران] در جمیع بسیط زمین محترم‏ترین حکومت خواهد گشت… ایران معمورترین بقاع عالم خواهد شد”.

    برخی ممکن است بگویند چگونه می توانیم بدین امید دل بندیم که روزی ایران غبطه جهان و باعث تعجب بزرگان و دانایان گردد، بهشت برین شود و آبادترین قطعه روی زمین. نخست آنکه عبدالبها تنها در مورد آینده ایران پیش گویی نکرده است چه برخی از رویدادهارا پیش بینی نمودند اگر کسی بتواند یک مورد از پیش‏بینی ایشان را بیابد که به حقیقت نپیوسته باشد حق دارد در مورد این بیان جانفزا تردید نماید. برای نمونه عبدالبها جنگ جهانی اول را پیش‏بینی کرد و چون جنگ جهانی اول پایان یافت و همه تصور می کردند که دیگر جنگ ننگ است و ممکن نیست که دیگر دولت ها به جنایت و کشتار دوباره دست زنند فردای برگزاری جشن پایان جنگ جهانی اول عبدالبها پیش بینی کرد که جنگ جهانی دیگری بسیار شدید تر به وقوع خواهد پیوست. البته این پیش‏بینی ها بر اساس بینش‏ شگفتی آور درونی بود نه بر پایه حدس و گمان و خواب بینی. زیرا به صراحت گفت منشوری که پس از پایان جنگ جهانی اول به عنوان منشور عدالت امضا کرده‏اند در آن مکر و حیله ای پنهان است که دوباره اروپا را به اسارت خواهد کشید. و نیزدرجریان درگیری استبدادطلبان و مشروطه خواهان عبدالبها پیروزی مشروطه خواهان را حتمی دانست و نیزحکومت علما را در ایران پیش بینی کرد وهمچنین بسیاری وقایع دیگر. این پیش بینی ها برپایه خواب و اسطرلاب نبود بلکه نبض جهان در دست آن دانای عالمیان بود و ازضربان آن آگاه می بود. دوم آنکه ایرانیان از نظر استعداد جبلی سر آمد دیگران و ایران از نظر منابع طبیعی یکی از زرخیزترین مناطق جهان است. در همان اواخرقرن نوزدهم که اروپاییان ایرانیان را به نظر تحقیر نگاه می کردند وآنان را پست می شمردند عبدالبها گفت ایرانیان از نظر قوای ذاتی سبقت بر کل طوائف عالم دارند منتهی این استعداد در زیر پوششی از بد آموزیهای دیرینه و خرافات مزمنه و تعصبات فرسوده پنهان شده و چون این جدار فرو ریزد گوهر اصیل استعداد ایرانی درخشش خود را نشان دهد و چون ایرانیان از زنجیر اسارت دیرینه رهایی یابند راه خود را بیابند و سیر ترقی شگفت آور را بپیمایند.
مطلب سوم آنکه ایران زادگاه آیین بهائی است و تعالیم آن پرچمدار ساختن دنیای فرداست. هر چند آیین بهائی جنبه جهانی دارد و کاربرد معنوی و پیشرفت اجتماعی آن در سراسر دنیاست ولی بیشترین تاثیر را در زادگاه خود خواهد داشت. پس بی دلیل نیست که ایران با بهره‏مندی از استعداد جبلی و منابع طبیعی و آرمان‏های سازنده عالم انسانی و اتحاد معنوی و همکاری و همیاری همه ایرانیان ترقی عظیم خواهد نمود.
ممکن است این سئوال پیش آید که بهائیان که تا این حد در فکر و آرزومند ترقی و تعالی ایرانیان و پیشرفت ایران هستند چرا این همه مورد ضرب و شتم و زجر و حبس و کشتار بی انصافان و ظالمان قرار گرفتند؟ لب مطلب همین جاست علتش آنست که بهائیان می خواسته و می خواهند قدم به جلو بردارند و مخالفان می خواسته و می خواهند به عقب بر گردند ترقی خواهی و نوآوری با واپسگرایی و عقب نشینی در مقابل هم قرار گرفتند و رو یا رو شدند.

برای آنکه موردی از رویارویی را به دست دهیم از جمله به ذکر حجاب اسلامی می پردازیم. در بیش از صد وشصت سال پیش در آن شرایط استبداد حکومتی و سلطه علمای مذهبی، طاهره در هنگام برگزاری کنفرانس بابیان در بدشت حجاب از چهره برداشت و در جمع بابیان وارد آمد و غوغایی برانگیخته شد که صور قیامت نام گرفت. طاهره با چهره ای زیبا در جمع مردان مجتمع درآن کنفرانس بایستاد و با صدایی رسا اعلان کرد که دور قدیم پیچیده شد و عصر نوین دمیده گشت، زنان با مردان برابرند، و با یکدیگر خواهر و برادرند و سر انجام برای آزادی بانوان از اسارت دیرینه جان خودرا فدا کرد و در حین شهادت خطاب به قاتلان گفت “شما می توانید هر وقت بخواهید مرا به قتل برسانید ولی نمی توانیداز آزادی زنان جلو گیری کنید” پس از صد و شصت سال که یک بانوی بزرگوار ایرانی پیشرو آزادی زنان در سراسر جهان شناخته شده است هنوز دینداران متحجر در ایران حقوق زنان را برابر با مردان نمی دانند.

   اصل اساسی که محور بسیاری از تعالیم بهائی است تحقق وحدت عالم انسانی است و البته این هدف یک امید عارفانه و صرفا ابراز سخنان حکیمانه نیست بلکه همراه با آموزه هایی برای ساختار نظام جدید دنیا می‏باشد که اتحاد معنوی و همگامی سیاسی ممالک دنیا را هموار می‏سازد و پایدار می‏نماید. از این رو آ یین بهائی پرچمدار نظم جدید جهانی است تا اختلافات سیاسی ، ملی، نژادی، مذهبی و قومی پایان یابد و افراد بشر نسبت به یکدیگر مهر پرور گردند. ممکن است برخی آن را یک نوع مدینه فاضله بشمارند و تحقق آن را مشکل بل غیر ممکن دانند، ولی بهائیان می گویند که این سیر تکامل حیات دسته جمعی است که از مرحله اتحاد خانواده و اتحاد قبیله گذشته و به اتحاد شهری رسیده و سرانجام به اتحاد ملی دست یافته است و اینک در آستانه اتحاد جهانی قرار دارد و ظهور حضرت بهاالله قوه محرکه این تحول شگرف جهانی برای تحقق وحدت عالم انسانی است.

     بهائیان می‏گویند جوامع بشری تکامل می‏یابد و تغییر و تطور می‏جوید از اینرو دنیا نیاز به تعالیم جدید و رهنمودهای تازه دارد و این تغییر تعالیم و احکام به اراده یزدان است که بشر در چهارچوب شریعتی که با شرایط زمان همخوانی ندارد محدود و محصور نگردد. از اینرو دین نیز بمانند هر نهاد دیگر حالت پویا دارد و ظهورات الهی استمرار دارد و تکامل می یابد و ظهور پیامبران تصادفی نیست بلکه مطابق نقشه ملکوتی و نظام عالم هستی و مطابق با نیاز زمان است چون در این مقاله نمی خواهیم برخی مباحث مذهبی را مطرح سازیم این مطلب را به مقاله دیگر واگذار می کنیم که حضرت رسول اکرم خود بهتر از هرکس دیگر آینده‏نگر بودند و اصل تکامل را تائید کرده‏اند و ظهور پیامبران و پیدایش آیین‏های نو را بشارت داده‏اند و حتی دوره اسلام را مشخص کرده اند. چون طبق نظریه علمی حیات بشر در این سیاره خاکی حدود دو هزار میلیون سال دیگر ادامه دارد از این رو کسانی که به خدا اعتقاد دارند و فیض عالم بالا را برای ارتقا ابنا بشر لازم می‏شمارند نمی‏توان تصور کرد که در مدت دو هزار میلیون سال دیگر کلامی و پیامی از حق نرسد.
بهائیان استدلال می‏کنند که بشر نمی تواند از خداوند دادگر جلوتر افتد بدین معنی که احکام الهی نباید از پیشرفت زمانه عقب تر باشد. لذا همواره پیامبران علمداران پیشرفت جامعه و حرکت به سوی جلو هستند و به قول آرنولد تواین‏بی مورخ برجسته معاصر، پیامبران بنیانگذاران تمدن می باشند. ممکن است عده‏ای اعتراض کنند و بگویند احکام مذهبی بسیار عقب افتاده‏تر از اندیشه‏های خردمندان پیشرفته است در این صورت چگونه می‏توان ادعا کرد که انبیا علمدار پیشرفت دنیا باشند. البته این اعتراض درست است و آنان نظر به ادیانی دارند که دوره آنها سپری شده است و هر وقت چنین وضعی پیش آید معلوم می‏شود که بشر در اجابت ندای الهی و ترویج و تنفیذ تعالیم جدید سماوی کوتاهی کرده و در نتیجه دچار مخمصه شده است. هرگاه عده‏ای از روشنفکران مذهبی در فکر چاره جویی افتند که دیانت سنتی را با پیشرفت زمانه تطبیق دهند تا عقب نمانند خود دلیلی برعدم کفایت دیانت قبلی در مقابله با پیشرفت و نیاز زمان است و این احساس روشنفکران نموداری از لزوم تحول و تکامل است و بازتابی از خواست الهی برای تغییر و تکامل نظام معنوی است هر چند نیت آنان نیکو است ولی این تغییر و تحول را خود خداوند انجام می دهد و نیازی به زحمت اصلاح طلبان نیست. ناگفته نماند که هر چند بهائیان به آئین جدید ایمان دارند ولی به پیامبر اسلام احترام می گذارند. بهائیان نه تنها به حقانیت اسلام اعتراف دارند بلکه همه ادیان مهم جهان یهودیت، مسیحیت، اسلامیت ، مذهب بودا و آئین زرتشت را حق می دانند و احترام می گذارند. اگر کسی در آثار حضرت باب که بیش از یک میلیون آیات نازل کرده و آثار حضرت بهاالله که بیش از صد کتاب نازل نموده و نیز در نوشته‏های مولفین بهائی، طبق نظر دکتر چوبینه، در یکی از سخنرانی هایش، یک کتابخانه عظیمی را تشکیل دهد مطالعه نماید نمی‏تواند یک جمله پیدا کند که دینی از ادیان جهان را باطل شمرده باشد.

     پس از بیش از یک قرن و نیم که بابیان و بهائیان تلخی ظلم و ستم را چشیدند و از محرومیت‏ها رنج بردند برای نخستین بار است که در سطحی گسترده برخی از روشنفکران، انسان‏دوستان ، فعالان اجتماعی و وابستگان به گروههای سیاسی به دفاع از حقوق حقه بهائیان بر خاسته اند چه بسیاری از آنان خود تلخی استبداد و واپسگرایی مذهبی را چشیدند یا شاهد آن بوده اند.

     وقت آنست که همه ایرانیان با وجود تفاوت در عقیده و ایمان و گوناگونی در اندیشه و آرمان با یکدیگر همدست و هم پیمان گردند و جامعه ای گوناگون ولی متحد بسازند تا بتوانند نیرو و توان خودرا بجای برخورد فرسایشی در جهت نو سازی ایران معطوف دارند و در این راستا بهائیان به سهم خویش نقشی ارزنده خواهند داشت چه یکی از اهداف بهائیان آن است که ایران پیشرفته‏ترین کشور جهان و آبادترین نقطه دنیا گردد.

 

Leave a Reply