درسی از قدرت برای مدرّسان بهائی
میترا مباشرت و جو استرلینگ، سیانان
31 مه 2011
(سیانان) – سه مأمور امنیتی ایران زنگِ در را به صدا در آوردند، مؤدبانه خبر بازداشت مرد را ابلاغ کردند، خانه را به طور کامل جستجو کردند، دستگاههای الکترونيکی و کتابها را مصادره کردند، و او را به سرعت به طرف زندان معروف کشور، اوین، بردند.
هجوم بامداد یکشنبه سه ساعت طول کشید. بنا به گفتۀ بستگان او به سیانان، حالا هر ثانیه، برای اعضای نگران خانوادهاش به درازای ابديت جلوه می کند؛ آنها برای امنیت جسمی او دعا میکنند، امید دارند که آزاد شود، و سعی میکنند پیامدهای يک زندان بلندمدت را ارزيابی کنند.
خانوادهاش میگویند علّت بازداشت او دين اش است.
این مرد یکی از 16 شهروند بهائی است که در یورش روز 21 می (1 خرداد) به منازل مدرّسینی که خود را وقف آموزش اعضای جامعۀ بهائی کرده بودند، بازداشت شد. جامعۀ بهائی در جمهوری اسلامی ایران از ورود به دانشگاهها ممنوع است. از 16 نفر مزبور، نـُه نفر تا کنون آزاد شدهاند. امّا، بنا به گفتۀ یکی از مسئولین جامعۀ بهائی به سیانان، این مدرّس هنوز در زندان است.
این یورش جدیدترین نمونۀ سرکوب بیرحمانۀ پیروان دیانتی است که آیتاللههای حاکم بر کشور آن را آئین ارتدادی تلقّی میکنند.
آئين بهائی، که در قرن نوزدهم در ایران بنیاد گذاشته شد و اکنون 5 تا 6 میلیون پیرو در سراسر جهان دارد، دیانتی توحیدی است که نقطۀ تمرکزش وحدت روحانی عالم انسانی است.
روحانیون حاکم بر ایران آئين بهائی را به آن علت ارتدادی میدانند که بنیانگذارش، بهاءاللّه، خود را پیامبر الهی خوانده است. مسلمانان معتقدند که محمّد آخرین پيامبر الهی است.
مقامات امنیتی ایران در طهران، کرج، اصفهان و شیراز به سی خانه از منازل بهائیانی که بخشی از مؤسّسه بهائی تحصیلات عالیه، معروف به مؤسّسۀ علمی آزاد (BIHE) هستند، يورش بردند. اين مؤسّسۀ در سال 1987 برای کمک به پیروان این آئین برای گذراندن دورههای آموزش عالی در مدارج کارشناسی و کارشناسی ارشد تأسیس شد. بیش از دوازده نفر در این تهاجمات دستگیر شدند؛ از سال 1998 تا کنون این گستردهترین هجوم علیه این ابتکار آموزشی تحصیلی بوده است.
روزنامۀ ایران دیلی، که روزنامۀ رسمی دولتی است، گزارش داد که، «دانشگاه علمی آزاد پوششی برای تبلیغ امر بهائی بود و برای به دام انداختن شهروندان در شبکۀ جاسوسی بهائی و جمعآوری اطّلاعات از داخل کشور استفاده میشد».
بنا به نوشتۀ این روزنامه، «اولیای امور دستگاه تبلیغاتی بهائی، لوحههای فشرده (CD) و کتابهایی را که در تملّک افراد دستگیر شده بود، کشف کردهاند».
بهائیان و دیگران، از جمله کمیسیون آمریکایی آزادی بینالمللی دین، که نهاد دولتی آمریکا برای نظارت بر تبعیض مذهبی در سراسر جهان است است، این حملات را محکوم کردند.
لئوناردو لئو، رئیس اين کمیسیون، در بیانیهای کتبی، اظهار داشت، «حکومت ایران در آزار بیشرمانۀ بهائیان در ایران از هیچ عملی فروگذار نیست. سیاستی که اولیاء حکومت از قبل در جلوگیری از ورود بهائیان به دانشگاههای ایران اجرا میکردند گویی کافی نبود که اینک به نحوی سازمانیافته میکوشند اقدام داخلی جامعۀ بهائی را که به منظور تأمين امکانات مناسب برای جوانانش جهت برخورداری از تحصیلات بالاتر از حدّ دبیرستان تدبیر شده، متلاشی نماید».
جامعۀ سیصد هزار نفری بهائی ایران از زمانی که شاه ایران در سال 1979 سرنگون شد، با آزارهای شديدتری روبرو شده است.
کمیسیون آمریکایی میگوید، از زمانی که چند دهۀ قبل رژیم اسلامی قدرت را در دست گرفت، دویست تن از مدیران جامعۀ بهائی در ایران به قتل رسیده، بیش از ده هزار نفر از مشاغل دولتی و دانشگاهی اخراج شده، و پیروان این آئین از «تأسیس اماکن عبادتی، مدارس، یا هر انجمن مستقل مذهبی در ایران» ممنوع شدهاند.
کمیسیون میگوید، آنها «از مشاغل دولتی و حقوق بازنشستگی و نیز حق وراثت اموال محروم و ممنوعند. ازدواج و طلاق آنها به رسمیت شناخته نمیشود، و در گرفتن گواهی مرگ دچار مشکل هستند. قبرستانهای بهائی، اماکن مقدّسه، و املاک جامعه غالباً مصادره یا در معرض هتک حرمت قرار میگیرد».
فرهاد ثابتان، سخنگون جامعۀ بهائی، که در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا، در ایست بی East Bay، به تدریس اقتصاد مشغول است، اظهار داشت که بهائیان مجاز به خدمت در مقام افسر ارتش نیستند، امّا در جنگ ایران و عراق به عنوان سرباز ساده به خدمت گرفته شدند.
بنا به اظهار کمیسیون، از سال 2005 تاکنون، حدود چهارصد بهائی خودسرانه و بدون تشریفات قانونی، به زندان افتادهاند که هفت مدیر جامعه که سه سال قبل بازداشت شدند، از آن جملهاند.
ثابتان گفت، «این اعمال يادآور کاریاست که هیتلر میخواست پيش از نسل کشی انجام دهد». اشار ۀ او به آزار و کشتار یهودیان در نظام نازی آدولف هیتلر در آلمان قرن بیستم است.
از آنجا که بهائیان به نحوی سازمانیافته از تحصیلات عالیه محروم شدند، آنها مؤسّسهای شبه زیرزمینی به وجود آوردند. ثابتان گفت که تفکّر چنین بوده که «چرا خودمان مؤسّسهای باز نکنیم؟»
ابتدا کلاسها به صورت مکاتبهای اداره میشد. بعضی کلاسها در خانههای شخصی تشکیل میشد و دانشجویان دندانپزشکی در درسهای ساختن دندان مصنوعی در کنار ظرفشویی آشپزخانه میایستادند.
«این تحوّلی داخلی و خودانگيخته در جامعه بود».
در آغاز که گروه به جمعآوری داوطلبان، افزایش تجهیزات و جذب دانشجویان علاقمند مبادرت کرد، هیچکس مزاحم دانشجویان و مدرّسان نشد. هیأت علمی و مدرّسان، متخصّصانِ داوطلبی بودند که زمانی در ایران تدریس میکردند و بعد از انقلاب به علّت بهائی بودن مشاغل خود را از دست دادند.
امّا حدود ده سال بعد مبارزۀ شدید آغاز شد.
بازی قدرت برای بهائیان هیچ مفهومی ندارد و به نظر میرسد ظلم و ستم صرفاً به خاطر خود ظلم و ستم است. ثابتان گفت که یکی از مدرّسان به او گفته است که مأمورین امنیتی در حملهای «همه چیز را نابود کردند» و حتّی عقلشان نرسيد که اموال را برای استفادۀ شخصی مصادره کنند.
با کمک مالی از سازمانهای بهائی خارج از کشور، این سیستم آموزشی رشد پیدا کرد و اکنون يک دانشگاه آنلاین واقعی است.
بهائیان در وبسایت خود مینویسند که این تلاش ابتکاری جدّی برای کمک به بهائیان ایرانی است تا بتوانند جهت قابلیتهای لازم برای مشاغل و حرفههای مختلف را بياموزند. مدارک کارشناسی اين دانشگاه را برخی از دانشگاههای غربی قبول دارند.
در وبسایت آمده است که شبکۀ تحصیلی بهائی متجاوز از بیست مدرک کاردانی، کارشناسی و کارشناسی ارشد در رشتههای گوناگون، از ادبیات و حقوق تا ریاضیات و علوم دارویی عرضه میکند.
ثابتان گفت که نمیداند چه انگيزهای اولیای حکومت را به اين يورشهای اخير واداشته است، امّا حدّاقل یکی از افراد دستگير شده به اقدام علیه امنیت ملّی متّهم شده است.
ثابتان گفت، «برای ما روشن نیست که تحصیل در رشتۀ فیزیک، شیمی و علوم چگونه میتواند حکومت ایران را به مخاطره بيندازد».
همسر و دختر یکی از اساتیدی که در حملۀ روز یکشنبه 22 می دستگیر شده میگویند که او نمونۀ اعضای هیأت علمی بوده است. آنها به دلائل امنیتی مایل به اعلام نام خویش نبودند.
بستگان او اظهار داشتند که او برای تدریس ریاضیات و اقتصاد به سایر بهائیان حقوق نمیگرفت. مأمورین امنیتی به استاد مزبور و همسرش اظهار داشتند که وی را در بند 209 زندان اوین نگه خواهند داشت. گفته میشود این بخش زندان، به زندانیان سیاسی اختصاص دارد و تحت ادارۀ مأمورین ادارۀ اطّلاعات است.
دختر او به سیانان گفت، «او هيچ دستمزدی برای کارش نمیگرفت. او این کار را از روی عشق، عشق به تدریس و عشق به دانشجویانش انجام میداد. او مایل بود به جوانان آموزش دهد تا بتوانند از زندگی مطلوبی برخوردار باشند و برای خود زندگی خوبی تشکیل دهند. شوق او در زندگی تدریس به دیگران بود».
بعد از آن که سه مأمور امنیتی، با حکم رسمی، وارد خانۀ مرد بهائی شدند، او بلافاصله به همسرش گفت که پلیسها آمدند و اظهار داشت، «لطفاً روسری سرت کن، برادران آمدهاند». این تذکر برای مراعات ضوابط پلیس رژیم شیعه بود که از زنان انتظار دارد سرشان را بپوشانند.
مأمورین توضیح دادند که آنها باید کلّیه اموال شخصی خانواده را مورد تفحّص و جستجو قرار دهند. همسر مرد پذیرفت امّا اصرار داشت که آنها را همراهی کند و مأمورین با اين کار موافقت کردند.
او به سیانان گفت، «نمیتوانستم بنشینم و اجازه دهم مردها خانۀ مرا زیر و رو کنند. به آنها گفتم که این خانۀ من است و نمیتوانم صرفاً در کناری بنشینم».
به گفتۀ او مأموران مؤدب بودند و به تخریب اموال یا غارت منزل نپرداختند. امّا کارتهای حافظۀ دوربینها، تلفنهای همراه، هارد کامپیوترها و کتابهای مربوط به امر بهائی و دانشگاه را مصادره کردند.
قبل از آن که پدر را ببرند، او به همسرش گفت که نگران نباشد و افزود که مأمورین متوجّه خواهند شد که از او خطایی سر نزده است.
امّا بستگان او و جامعۀ بهائی نگرانند که بازجویان در تلاش برای سرکوب و محدودیت، بیشتر سعی خواهند کرد اسامی سایر مدرّسین و دانشجویان را از مدرّسین بازداشتی بیرون بکشند.
همسرش، قبل از يک تلاش ناموفق برای ملاقات با او در هفتۀ گذشته، گفت «انشاءاللّه فردا میتوانم او را ببینم و او آزاد خواهد شد. من در این مورد خوشبین هستم زیرا او هیچ خطایی نکرده و آدم خوبی است».
http://edition.cnn.com/2011/WORLD/meast/05/31/iran.bahai/: منبع
Leave a Reply