ماخذ: www.kurdpa.net
طی سالها اخیر، فشار بر پیروان آیین بهایی در ایران به صورت سیتماتیک افزایش یافته است و این فشارها خود را در سرکوب، بازداشت و محرومیت پیروان آیین بهائی از هرگونه حقوق شهروندی نشان میدهد، آژانس خبررسانی کُردپا جهت اطلاع بیشتر از وضعیت بهائیان در ایران با دکتر فرهاد ثابتان، سخنگوی جامعه جهانی بهائی مصاحبهای را انجام داده که عیناً درپی میآید:
آیا اذیت و آزار پیروان آیین بهاییت و ایجاد محدودیتهای گسترده در زمنیههای مختلف برای آنها دارای وجه و بنیاد قانونیست یا به عبارت دیگر قانون اساسی ایران و سایر قوانین مصوبه تا چه حد به این تبعیضات امکان وجود میدهند؟
اذیت و آزار شهروندان بهائی در ایران کاملاً غیرقانونی و نقض آشکار قوانین مدنی ایران و قوانین بینالمللی است، قوانینی که ایران طبق میثاقهای بینالمللی به آنها متعهد است. مثلاً مادۀ 14 قانون اساسی ایران صراحتاً قید میکند که باید با شهروندان غیر مسلمان «با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامی عمل نمایند و حقوق انسانی آنان را رعایت كنند»:
مادۀ 14: «به حكم آیه شریفه ”لاینهاكم الله عن الذین لم یقاتلوكم فی الدین و لم یخرجوكم من دیاركم ان تبروهم و تقسطوا الیهم ان الله یحب المقسطین“ دولت جمهوری اسلامی ایران و مسلمانان موظفند نسبت به افراد غیر مسلمان با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامی عمل نمایند و حقوق انسانی آنان را رعایت كنند. این اصل در حق كسانی اعتبار دارد كه بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی ایران توطئه و اقدام نكنند.»
البته شهروندان بهائی مکرراً به اقدام علیه امنیت ملی یا جاسوسی متهم شدهاند، اما در هیچیک از دادگاههای جمهوری اسلامی (دادگاههائی معمولاً غیرعلنی، نمایشی با احکام از پیش معین شده) کوچکترین مدرک یا سند معتبری که اتهامات وارده را قانوناً اثبات کند ارائه نشده است.
مادۀ 20 قانون اساسی «همه افراد ملت اعم از زن و مرد» را «یكسان در حمایت قانون قرار» میدهد که «از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت و موازین اسلام برخوردارند». متأسفانه شهروندان ایرانی بهائی از کلیۀ این حقوق محروم بوده و هستند.
مادۀ 23 قانون اساسی مینویسد: «تفتیش عقاید ممنوع است و هیچكس را نمیتوان به صرف داشتن عقیدهای مورد تعرض و مواخذه قرار داد». برخلاف ادعاهای مقامات محترم جمهوری اسلامی، بهائیان صرفاً به علت اعتقادات و باورهای خود تحت آزار و اذیت و محدودیتهای حقوقی، اقتصادی و اجتماعی قرار میگیرند و صدها (چه بسا هزاران) سند رسمی موجود است که به صراحت نقض حقوق بهائیان را به علت گرایش آنها به آئین بهائی قید میکند.
طبق اصل 32 قانون اساسی: «هیچكس را نمیتوان دستگیر كرد مگر به حكم و ترتیبی كه قانون معین میكند. در صورت بازداشت، موضوع اتهام باید با ذكر دلایل بلافاصله كتبا به متهم ابلاغ و تفهیم شود و حداكثر ظرف مدت بیست و چهار ساعت پرونده مقدماتی به مراجع صالحه قضایی ارسال و مقدمات محاكمه، در اسرع وقت فراهم گردد. متخلف از این اصل طبق قانون مجازات می شود.» از آغاز انقلاب اسلامی تا به حال، صدها شهروند بهائی بدون تفهیم اتهام دستگیر، بازجوئی، و مؤاخذه شدهاند و بسیاری از آنها ماهها در سلولهای انفرادی به سر بردهاند و در این مدت از حق داشتن وکیل و دفاع قانونی از خود محروم بودهاند.
متأسفانه فرصت نیست که به ذکر نقض بسیاری از قوانین بینالمللی که ایران از امضاءکنندگان آنها است بپردازیم.
برای رفع تبعیضات موجود علیه پیروان این آیین تاکنون در سطح داخلی و بینالمللی چه اقداماتی صورت گرفته است، در واقع کنشگران این آیین در راستای تحقق مطالبات خود چه فعالیتهای داشتهاند؟
از آنجا که بهائیان معتقد به اطاعت از قوانین رسمی و مدنی کشور متبوع خود هستند، هر گونه نقض حقوق انسانی خود را در وحلۀ اول به مقامات رسمی کشور اعلام میدارند و از آنان خواستار بررسی، مساعدت، رعایت روند قانونی و احترام به موازین قضائی میشوند. شاید به جرأت بتوان گفت که متأسفانه تا به حال به هیچ یک از درخواستهای رسمی و قانونی جامعۀ بهائی (چه جامعۀ بهائیان ایران و چه دفتر جامعۀ جهانی بهائی) اعتنا و ترتیب اثر داده نشده است. از نمونههای چنین اقداماتی میتوان نامۀ رسمی جامعۀ جهانی بهائی را به مقام محترم دادستان کل کشور یا به ریاست محترم قوۀ قضائیه اشاره کرد. چندین نمونه از این اقدامات در سطوح کشوری و بینالمللی انجام گرفته و متأسفانه به این نامههای رسمی هیچ گونه پاسخی داده نشده است. جامعۀ جهانی بهائی به ناچار به اقدامات بینالمللی متوسل شده و از جامعۀ بینالمللی درخواست مساعدت و رسیدگی به اوضاع بهائیان و سایر اقلیتهای آن کشور نموده است. در این راستا گزارشهای متعددی در دفتر جامعۀ جهانی بهائی در نیویورک و ژنو قابل دسترس است.
به نظر شما در چارچوب حکومت اسلامی ایران امکان تحقق مطالبات شهروندان بهایی وجود دارد؟
اگر جمهوری اسلامی ایران، حداقل طبق قوانین مصوّبۀ خود رفتار کند، نه تنها مطالبات شهروندان بهائی که مطالبات اقلیتهای دینی و قومی تا حد زیادی تحقق خواهد یافت. آنچه که جامعۀ اقلیتها در ایران انتظار دارند امتیاز یا تفوقی ورای حقوق حقّۀ مدنی آنان نیست. در مورد جامعۀ بهائی، شهروندان بهائیان حتی خواستار مقام و منصب و ریاست و زمامداری نبوده و نیستند. از تاریخ پیدایش این آئین در سرزمین ایران زمان زیادی سپری نشده و در طی این مدت تقریباً یکصد و هفتاد ساله بهائیان به وضوح و با افتخار، و بدون هیچ شک و شبههای، نشان دادهاند که کشور ایران برای آنها سرزمین مقدسی است که همواره برای آبادانی و توسعه و سربلندی آن کوشیدهاند. این تاریخ مختصر به اثبات رسانده است که بهائیان در هیچ زمانی کوچکترین خشونتی نسبت به هیچ یک از هموطنان، اعضای محترم دولت، یا حکومت وقت نشان ندادهاند. شعارشان همواره محبت و یگانگی و عدالت و سرافرازی و همزیستی صلحآمیز بوده و هست. در هیچ زمانی خواستار قدرت و دولت و شهرت و تفوق و برتری نبودهاند، به رغم آنکه در چند دهۀ اخیر تقریباً روزی نیست که به آنها تهمتها و اتهاماتی واقعاً شرمآور و بیاساس از قبیل براندازی، اختلال در امنیت ملی، قبضۀ اقتصادی، و خیانت به دولت و ملت وارد نیاورند. با وجود سرکوب روزافزون، اتهامات پوچ و بیپایه، بیخانمان کردن هزاران خانواده، اعدام و اسارت صدها نفر بیگناه، محرومیت تحصیلی هزاران دانشجو (که هدفشان صرفاً خدمت به ایران و حضور در پیشرفت آن کشور بوده)، مصادرۀ میلیاردها دلار اموال قانوی و رسمی بهائی، و حتی با وجود تخریب مقابر و آرامگاههای بهائیان، این شهروندان ستمدیده هیچگاه دست به اسلحه نبرده، در اقدامات سیاسی حزبی علیه دولت شرکت نکرده، به هیچ مقام دولتی بیاحترامی ننموده، و صرفاً خواستار حقوق اولیۀ انسانی و مدنی خود بودهاند. دریغ که این هم از آنها سلب شده است.
طی مدت اخیر، شاهد اخراج گسترده دانشجویان بهایی در ایران بودهایم، چه عاملی باعث شده است که حکومت ایران با فراغ بال به این عمل غیرانسانی دست بزند؟
در حالی که کشور ایران با مشکل عمیق فرار مغزها روبروست، اکثر جوانان و دانشجویان بهائی، سختیِ زندگی در ایران را به جلای وطن ترجیح داده و صرفاً خواستار حق تحصیل در دانشگاه بودهاند. اصل 3 قانون اساسی جمهوری اسلامی، دولت را موظف میدارد که همۀ امکانات خود را برای «آموزش و پرورش و تربیت بدنی رایگان برای همه در تمام سطوح، و تسهیل و تعمیم آموزش عالی» به کار ببرد. متأسفانه در آغاز انقلاب نه تنها اساتید و دانشجویان بهائی از دانشگاهها اخراج شدند، بلکه دانشجویان از حق ثبت نام حتی برای کنکور سراسری نیز محروم گشتند و سالها متمادی نتوانستند از این حق اساسی برخوردار گردند. در سال 1991 میلادی، گزارشگر ویژۀ سازمان ملل متحد در سفرش به ایران به سند محرمانهای دست یافت که خط مشی کلی جمهوری اسلامی را نسبت به جامعۀ بهائی مشخص نمود. در این سند قید شده است که «در دانشگاهها چه در ورود و چه در حین تحصیل چنانچه احراز شد بهائیاند از دانشگاه محروم شوند». اسناد متعدد دیگری در دست است که از اِعمال این سیاست رسمی دولت خبر میهد. به طور کلی محرومیت تحصیلی دانشجویان بهائی نه امری است تصادفی و نه استثنائی. این محرومیت کاملاً با آگاهی و طرّاحی مقامات دولتی تنظیم شده و تا امروز ادامه دارد. دلیل آن نیز صرفاً دین و باور شهروندان بهائی به آئینشان است.
شما چه اقداماتی را جهت پیشگیری از تکرار اینگونه مسائل و حمایت از دانشجویان بهایی اخراجی انجام دادهاید؟
گذشته از اقدامات رسمی و قانونی و ارجاع به مقامات دولتی ایران و جامعۀ بینالمللی، و پس از آنکه دولت محترم جمهوری اسلامی کوچکترین اقدامی برای ادامۀ آموزش عالی دانشجویان بهائی ننمود، جامعۀ بهائی به اقدامی خلاق و عاری از هرگونه خشونت و قانونشکنی مبادرت ورزید. اساتیدی که از دانشگاه اخراج شده بودند، تصمیم گرفتند به طور خودجوش و با نیّتی انساندوستانه به تدریس غیر رسمی دانشجویان بهائیِ محروم از تحصیل، در منازل شخصی، بپردازند. این اقدام سازنده به زودی موفقیتهای چشمگیری به دست آورد و تعداد زیادی از دانشجویان بهائی توانستند در چندین رشته تحصیلات خود را ادامه بدهند. افسوس که این اقدام نیز، که بدون چشمداشت از کمترین منابع دولتی، و صرفاً با پشتیبانی و حمایت جامعۀ بهائیان ایران صورت گرفت، مورد عنایت مسئولین محترم جمهوری اسلام قرار نگرفت و چندین بار به منازل بهائیان هجوم برده، تسهیلات آموزشی را نابود یا مصادره کرده، اساتید و دانشجویان را زندان نموده و مهمتر از همه، این اقدام آموزشی را غیر قانونی و مخلّ امنیت ملی اعلام نمودند. دریغا که یادگیری و آموزش فیزیک و شیمی و ریاضیات در منازل خصوصی خلاف قانون جلوه داده شد که در هیچیک از قوانین مدنی، قضائی یا فقهی ایران درج نشده است! بعضی از این اساتید هنوز در زندانهای جمهوری اسلامی به سر میبرند.
آیا تبعیض در ایران تنها علیه بهاییان اعمال میشود یا ملیتهای غیر فارس و پیروان دیگر آیینها نیز از تبعیض و ستم رنج میبرند؟
متأسفانه تبعیض علیه اقلیتها (اقلیتهای دینی، قومی، جنسی، و ملیّتی) و سرکوب آنان در ایران نهادینه شده است و گزارشهای متعدد گزارشگران ویژۀ سازمان ملل متحد برای ایران، یکی پس از دیگری، این تبعضیات را مستند، و به مجمع عمومی سازمان ملل ارائه نمودهاند. آخرین نمونۀ این گزارش از دکتر احمد شهید در تاریخ 15 اکتبر 2015 میلادی به مجمع عموم سازمان ملل ارائه شد که در آن به شدت از اوضاع وخیم نقض حقوق اقلیتها به ویژه شهروندان کردستان و بهائیان با ذکر اسم اشاره شده است. متأسفاه نقض حقوق بشر از مرز اقلیتها نیز گذشته است و اکنون دامنگیر شهروندان ایران از جمله وکلا، روزنامهنگاران، پیشهوران، وبلاگنویسان، دانشجویان، و به طور کلی کسانی که تفکری متفاوت از آنچه که رسماً در ایران مورد قبول است، شده است.
وضعیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعهی بهاییان در ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
همانگونه که قبلاً هم گفته شد، بهائیان تقریباً از کلیّۀ حقوق انسانی و مدنی خود محرومند. در سندی که قبلاً از آن سخن رفت، محرومیت جامعۀ بهائی از مزایای اجتماعی و اقتصادی این گونه طبقه بنده شده است:
«ج: جایگاه حقوقی و اجتماعی:
- در اختیار گذاردن وسایل معاش در حد متعارف که در اختیار همه آحاد ملت قرار داده میشود.
- امکانات جهت زندگی معمولی و حقوق عمومی مانند سایر شهروندان ایرانی از قبیل دفترچه بسیج، گذرنامه، جواز دفن، اجازه کار و امثال اینها تا جائی که تشویق به بهائیت نشوند.
- در صورت ابراز بهائی بودن اجازه استخدام ندارند.
- پستهای موثر (مانند معلمی و…) به آنان داده نشود.»
متأسفانه بهائیان حتی از موارد 1 و 2 نیز که در این سند محرمانه آمده برخوردار نیستند. هزاران شهروند بهائی (از جمله پدر و مادر نویسنده) از حقوق بازنشستگی محروم شدند. بسیاری از مغازههای بهائیان یا پلمب شده یا به آتش کشیده شده است. به تعداد زیادی از بهائیان حتی جواز کفن و دفن ندادهاند. حتی مقابر و قبرستانهای بهائیان در نقاط متعددی در ایران تخریب شده است. چندین نمونه از اسناد رسمی دولتی جهت اعمال محدودیتهای اقتصادی به بهائیان در ایران به دست آمده که سیاست کلی جمهوری اسلامی را نسبت به جامعۀ بهائی مشخص میکند. حتی بهائیانی که به سختی امرار معاش میکنند نیز به دلائل گوناگون، از جمله برگزاری تعطیلات دینی خود، از کسب و کار محروم میشوند و مغازههای آنها را میبندند.
متأسفانه فشارهای اعمال شده علیه بهائیان به ایجاد مشکلات اقتصادی محدود نمیشود. از نظر اجتماعی بهائیان دائماً تحت فشار، اهانت، تحقیر، سرکوب، و تنفر قرار میگیرند. گزارشهای متعددی در این زمینه تهیه شده که بعضی از آنها در سایت جامعۀ جهانی بهائی موجود است:
لطفا مختصری از بیوگرافی و فعالیتهای سیاسی و اجتماعی خود را جهت درج در مصاحبه بیان فرمایید؟
بنده در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا (ایست بی East Bay) به تدریس در درشتۀ اقتصاد مشغولم. به عنوان سخنگوی جامعۀ جهانی بهائی در بسیاری از رسانههای فارسی و انگلیسی زبان از حقوق بهائیان و اقلیتهای دیگر در ایران از جمله در بی بی سی، صدای آمریکا، رادیوی ملی امریکا (NPR)، رادیو فردا، و بسیاری از رسانههای دیگر دفاع کرده ام. هم اکنون با همکاران خود در دفتر جامعۀ جهانی بهائی در نیویورک و ژنو در سازمان ملل به دفاع از حقوق شهروندای ایرانیان مشغولیم.
Leave a Reply