ماخذ: justice4iran.org
صهبا رضوانی، خواهر عطاالله رضوانی در خرداد ۱۳۹۳ نامههایی را به حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران٬ صادق آملیلاریجانی، رئیس قوه قضاییه، محمد جواد لاریجانی، رئیس ستاد حقوق بشر اسلامی و علی مطهری، نماینده مجلس ارسال داشته و طی این نامهها خواهان پیگیری قتل برادرش شده است.
در این نامهها که با متنی یکسان برای مقامات فوق ارسال شده، صهبا رضویان با فهرست کردن ۱۶ مورد از موارد نقض حقوق خود و خانوادهاش از سالهای نخست استقرار جمهوری اسلامی ایران تا کنون، نوشته است که «بی رحمانهتر و دردناکتر» از همه موارد فوق «ربودن و ترور و قتل» برادرش عطاالله رضوانی در بندرعباس در شهریور ۱۳۹۲ بوده که «تا بهحال از طرف آگاهی بندرعباس هیچ اقدامی در جهت شناسایی عامل یا عاملین به عمل نیامده است.»
خانم رضوانی از مقامات عالیرتبه جمهوری اسلامی خواسته است که دستور رسیدگی «جدی و فوری» به این موارد و بهخصوص در رابطه با قتل برادرش را صادر کنند. تاکنون هیچکدام از مقاماتی که برای دادخواهی به آنها مراجعه شده به این نامهها پاسخ ندادهاند.
اینجانب صهبا رضوانی فرزند عنایتالله با شناسنامه ۱۹۱ صادره از بیرجند و متولد ۱۳۳۲ محترماً بعرض میرسانم:سخنان آقایان محمد جواد لاریجانی و صادق لاریجانی در مورد اینکه هیچ بهایی صرفاً بعلت عقیده از حقوق شهروندی محروم نمیشود باعث دلگرمی و امیدواری بود. ولی باید بگویم من و خانوادهام صرفا به علت بهایی بودن از بسیاری حقوق شهروندی محروم هستیم. برای جلوگیری از تطویل کلام فقط به بعضی موارد اشاره میکنم:
۱- اخراج از کار بهعلت بهایی بودن درسال ۱۳۵۹ (کپی حکم ضمیمه است)
۲- اخراج همسرم ازکار بهعلت بهایی بودن (کپی حکم ضمیمه است)
۳- امتناع دبیرستان از نام نویسی دخترم انیسا فناییان درمقطع پیش دانشگاهی (بدون ارایه مدرک شفاهاً گفته شد چون بهایی هستید)
۴- جلوگیری ازورود دخترم انیسا فناییان به دانشگاه (بهعلت بهایی بودن نقص پرونده منظور شد)
۵- جلوگیری از ورود پسرم فرهاد فناییان به دانشگاه (بهعلت بهایی بودن نقص پرونده منظور شد)
۶- جلوگیری از ورود دامادم سیامک ایقانی به دانشگاه به مدت ۱۵ سال مداوم (به علت بهایی بودن نقص پرونده منظور شد) و پس از آنکه ایشان در سال ۸۲ مجاز به ورود به دانشگاه شدند پس از ۲ سال تحصیل در دانشگاه پیام نور با ابلاغ شفاهی به علت بهائی بودن اخراج شدند.
۷- بازداشت خودم در سال ۸۷ به علت عقیده که پس از یک روند بازجویی غیر قانونی و محاکمه ناعادلانه در یک دادگاه غیر قانونی به ۳ سال حبس محکوم شدم (دادنامه گویای این ادعاست)
۸- بازداشت دامادم سیامک ایقانی به علت انجام مناسک مذهبی و زندانی شدن به مدت ۳ سال با داشتن ۲ فرزند خردسال در سال ۸۹
۹- پلمپ مغازه عینک سازی زایس که دامادم سیامک ایقانی در آن مشغول به کار بود (بدون هیچ دلیلی صرفا” به علت بهایی بودن در سال ۹۰)
۱۰- پلمپ کارخانه پویا نوار که همسرم نظام الدین فناییان در آن مشغول به کار بود و به دنبال آن بیکاری همسرم در سال ۹۱
۱۱- بازداشت دخترم انیسا فناییان که در یک دادرسی غیر قانونی محکوم به ۲۲ ماه حبس گردید و با رفتن وی به زندان ۲ فرزند ۳ و ۸ ساله اش از زندگی در کنار پدر و مادر محروم شدند در حالی که با بسته شدن محل کسب پدرشان حتی از حداقل معیشت هم محروم بودند.
۱۲- جلوگیری از ورود عروسم تینا فنائیان به دانشگاه (به علت بهائی بودن نقض پرونده منظور شد)
۱۳- در کلیه موارد فوق جهت بستن محلهای کسب تنها وجه مشترک بهایی بودن صاحبان آن است
۱۴- بازداشت دایی اینجانب محمد حسین نخعی پیرمرد ۸۶ ساله و محکوم شدن وی به یک سال زندانی (که تحت شرایط بسیار سختی در بیرجند سپری شد) و پرداخت ۶ میلیون تومان جریمه نقدی.
۱۵- یورش و به یغما بردن کلیه کتابهای دینی و حتی وسایل شخصی و خصوصی ما از جمله فیلمها و عکسهای خانوادگی و… از طرف اداره اطلاعات (۳ نوبت تا بهحال)
۱۶- و بالاخره بیرحمانهتر و دردناکتر از همه موارد فوق ربودن و ترور و قتل برادرم عطاالله رضوانی در بندر عباس در شهریور ۹۲ که تا بهحال از طرف آگاهی بندر عباس هیچ اقدامی در جهت شناسایی عامل یا عاملین به عمل نیامده است.
لازم به ذکر است که هم اکنون کلیه مغازههای بهاییان سمنان پلمپ شده و بهاییان سمنان از حق کار کردن و امرار معاش که حداقل حقوق انسانی و شهروندی هر انسانی است محروم هستند و جواز کار هم به بهانههای مختلف به بهاییان داده نمیشود. این درد خانواده ما درد مشترک بسیاری از شهروندان بهایی ایران است.
لذا از آن مقام محترم خواهشمندم دستور فرمایید بطور جدی و فوری به امور خانواده ما که یک نمونه از خانوادههای بهایی مقیم ایران است بهخصوص در مورد رسیدگی به جریان قتل برادرم، جواز کسب و حکمهای غیرعادلانه که ناشی از تعصبات مذهبی است رسیدگی شود.چنانچه در هر یک از موارد فوق احتیاج به توضیح باشد خواهشمندم دستور فرماید حضوراً خدمتتان ارایه گردد.
با احترام
صهبا رضوانی
2016/11/28 18:50
اینجانب نسرین نخعی دختر محمد حسین نخعی به صحت و درستی موارد مطرحه از طرف خانم صهبا رضوانی شهادت داده وبه عنوان یک بهایی ستمدیده و از وطن رانده شده ، به دست اندر کاران اطمینان میدهم که اگر ما را بخاطر عقیده از ادامه تحصیل محروم نمیکردند ، پدرم را بخاطر عقیده ۲ بار به زندان نمی انداختند ، اگر از استخدام ما در شرکتها و مراکز دولتی و خصوصی به خاطر عقیده امتناع نمیکردند و بسیاری اگرهای دیگر ، اکنون ما در دیار غربت و دور از وطن آواره و سرگردان نبودیم و دلتنگ خانواده و فامیل نمیشدیم …بسیار درد آور است که انسان در وطن خویش مطرود و بی پناه باشد و لی در دیار غربت مورد همدردی و تسلی خاطر افرادی قرار گیرد که صرفنظر از عقیده و نژاد و مسلک ، همه را به چشم انسان مینگرند و بس ….