ماخذ: taraneh.org
آریا حقگو
تخریب با اتهامات جنسی [از قبیل ازدواج با محارم]: استراتژی بهاییستیزان
در پی ناکامیهای دستگاه تبلیغاتی بهایی ستیزان در اقناع افکار عمومی در برابر ستمهایی که بر بهاییان روا داشته میشود، این گروه موج جدیدی از اتهام افکنی در رابطه با مسائل جنسی را آغاز کردهاند.
طرح اتهامات جنسی دروغین و شرم آور علیه بهاییان چیز جدیدی نیست*. اما به تازگی موج جدیدی از این تبلیغات به راه افتاده است. بویژه در پی ناکامیهای اخیر دستگاه تبلیغاتی بهایی ستیزان در اقناع افکار عمومی در برابر ستمهای بیشماری که بربهاییان روا داشته میشود، بهایی ستیزان با وقاحتی وصف ناپذیر موج جدیدی از اتهام افکنی در رابطه با مسائل جنسی را آغاز کردهاند. بهایی ستیزانی که جوابی در پاسخ مقالات و یادداشتهای من در رابطه با حق بهاییان در برخورداری از تشکیلات مذهبی و سایر حقوق شهروندی ندارند، تلاش مینمایند تا با طرح اتهامات بیاساس جنسی، ایرانیان اخلاقمدار را از بهاییان بترسانند.
بهایی ستیزان ادعا میکنند که نصوص بهایی پیروان این آیین را از ازدواج با محارم منع نکرده است و بهاییان حق دارند به جز همسر پدرشان با هر فرد دیگری ازدواج کنند.
استناد این افراد به نصی در کتاب اقدس است. «قَد حُرّمت علیکم ازواجَ آبائِکم»(اقدس- بند۱۰۷). اینان ادعا مینمایند که بهاءالله صرفا از همسر پدر نام برده و ازدواج با او را حرام اعلام نموده است و سکوت او در برابر حکم ازدواج با سایر محارم، نشان دهنده اذن او برای انجام چنین ازدواجی است.
ابتدا جواب این افراد را با زبانی می دهم که سال هاست با آن مردم را فریفته اند: زبان فقه و اصول. یکی از مهم ترین قواعدی که در اصول فقه از علم منطق اخذ شده است، قاعده ای است منطقی که به موجب آن اثبات یک چیز نافی وجود چیزهای دیگری غیر از آن نیست (اثباتُ الشيءِ لا يدلُ على نَفي ما عَداه). نص بالا در کتاب اقدس حرمت ازدواج با همسر پدر را اثبات میکند اما اثبات این حرمت، دلیلی بر نفی حرمت ازدواج با سایر محارم نیست. در قرآن هم آیه ای در رابطه با حرمت چند همسری برای زنان وجود ندارد و تنها مردان از اختیار بیش از ۴ همسر منع شدهاند. اما این موضوع دلیلی بر تجویز ضمنی این رفتار برای زنان مسلمان در قرآن نیست.
عدم ذکر تمام احکام در نصوص یک آیین میتواند دلایل متعددی داشته باشد. در آیین های شریعتمدار، پرداختن به احکام به تناسب رواج موضوع حکم، یکی از این دلایل است. همچنین وقوع ماجرایی خاص که به تناسب آن حکمی تشریع میشود نیز از مهمترین سنتهای این آیینها در تشریع احکام است که به آن شان نزول گفته میشود. آیین بهایی نیز اگرچه دیانتی باورمدار است اما در نزول احکام شریعت از این قاعده مستثنی نیست. درعصر ظهور این آیین ازدواج با خواهر و مادر و عمه و خاله هیچ رواجی بین مخاطبان اولیه و ثانویه آیین بهایی نداشته است و با وجود تاکید شریعت بیان (و ان الله قد حلل علی المومنین من المومنات غیر ذی قرابتهم الام و البنت و الاخت و العمه و ما قد جعل الله بمثلها و بنات الاخ و بنات الاخت یعنی بدرستیكه خداوند حلال فرمود بر مومنین مومناتی را بدون اینكه قرابت و نسبت داشته باشند مانند مادر ، دختر ، خواهر ، عمه و آنچه را كه قرارداد خداوند به مثل آنها مانند دختربرادر و دختر خواهر) شان نزولی برای چنین احکامی وجود نداشته است. پیش از آن نیز اسلام بر حرمت این موضوع تاکید کرده بود و مسیحیان، یهودیان، زرتشتیان و حتی بوداییها و هندوها نیز مرتکب چنین رفتاری نمیشدهاند.
بهایی ستیزان با یک مغالطه اصولی چنین استدلال مینمایند که اصل بر اباحه (مباح و مجاز بودن) است و اگر شارع (قانونگذار) انسان را از رفتاری منع ننماید، آن رفتار اصولا مجاز و مباح است. بنابراین چون بهاءالله صراحتا از ازدواج با غیر از همسرپدر نهی ننموده، لذا اصل اباحه جاری میشود و ازدواج با دیگران در آیین بهایی محکوم به جواز است. در پاسخ به این مغالطه باید گفت که اولا به قول شیخ انصاری(ره) اصل جایی دلیل است که هیچ دلیل دیگری نباشد. کاربرد اصول عملیه اساسا در مقام رفع تحیر است یعنی زمانی که هیچ دلیل یا امارهای برای اطلاع از حکم نداریم، میتوان به اصول عملیه مراجعه نمود. بنابراین با وجود تصریح عبدالبهاء (قاموس کتاب اقدس- ۲۰۰۸- ۳۹۷)، شوقی افندی (دستخط شوقی افندی در جواب نامهای به تاریخ ۱۹ می ۱۹۲۷) و بیتالعدل (پاسخ به نامه ۲۷ نوامبر ۱۹۸۴) به حرمت ازدواج با محارم، جایی برای رجوع به اصول عملیه باقی نمیماند. وانگهی شخص بهاءالله در ادامه نص بالا صراحتا پیروانش را از سرگردانی در بیابانهای شهوات بر حذر میدارد. لذا جایی برای رجوع به اصول عملیه باقی نمیماند.
به علاوه، اگر قرار باشد به اصول عملیه نیز مراجعه شود، این موضوع محل اجرای اصل استصحاب است نه اصل اباحه که جلوهای از اصل عدم است. بنابر اصل استصحاب، هرگاه حالت سابقهای برای چیزی موجود باشد و در استمرار آن شک داشته باشیم، اصل بر بقاء حالت سابقه است. حالت سابقه در رابطه با ازدواج با محارم، حرمت شدید این رفتار در آیینهای بیان و اسلام است که پیش از ظهور آیین بهایی وجود داشته است. مخاطبان آیین بهایی قبل از پذیرش این آیین نیز به ازدواج با محارم نمیپرداختند و آن را ممنوع میدانستند. لذا با عدم اعلام حکم جدیدی در آیین بهایی در این زمنیه، اصل استصحاب جاری میشود و حالت سابقه یعنی حکم حرمت این رفتارها احراز میگردد.
در آیین بهایی که آیینی باورمدار است و نه شریعتمدار، نگرش به رابطه انسان با دین به کلی تغییر کرده است و تلاش میشود به جای تزریق اخلاق الهی به بشر از طریق تشریع احکام دینی، بشر بر اساس باورهای الهی خود متخلق به اخلاق الهی گردد و خود در هر زمان و مکان در رابطه با الهی بودن رفتارش تصمیمگیری نماید. آیین بهایی اساسا با تقلید و مقلد سازی مخالف است و به همین دلیل بساط روحانیت به معنای مرسوم در سایر ادیان را در هم پیچیده است. بهاءالله صراحتا اعلام می دارد که «این ظهور برای اجرای حدودات ظاهره نیامده چنانچه در بیان از قلم رحمان جاری بلکه لاجل ظهورات کمالیه در انفس انسانیه و ارتفاع ارواحهم الی المقامات الباقیه و ما یصدق عقولهم ظاهر و مشرق شده» (مائده آسمانی جلد ۴ ص ۱۵۷).
یکی از زورگوییهای روحانیان مسلمان به بهاییان این است که اصرار دارند اصول فقه خودساخته خود را در رابطه با آیین بهایی نیز به کار گیرند و با روشهای به اصطلاح اجتهادی مخصوص به خود، حکم شارع را از نصوص بهایی نیز استخراج نمایند. علم فقه و حواشی آن از جمله اصول و رجال و درایه و حدیث، علومی است که توسط مسلمانان در رابطه با دین شریعتمدار اسلام اختراع شده است و قابل تحمیل به سایر ادیان شریعتمدار هم نیست تا چه رسد به آیین باورمداری مانند دیانت بهایی. اگر قرار بود در آیین بهایی هم همان نظام استنباط نظر شارع از نصوص اعمال شود، آیین بهائی حکم به برچیده شدن بساط طبقه روحانی نمیداد.
آیین بهایی روش خاص خود را در تعریف رفتارهای اخلاقی دارد که به هیچ وجه قابل مقایسه با روشهای مسلمانان در استخراج نظر شارع مقدس از میان منابع فقه اسلامی نیست. روحانیان مسلمان همواره تلاش کردهاند شیوه های خود در استنباط احکام را به آیین بهایی تحمیل نمایند. حتی برخی از بهاییانی نیز که از پس زمینه تقلیدزده شیعه در ایران آمدهاند، در این دام گرفتار شدهاند و تصور نمودهاند که میتوان با روشهای ابداعی مسلمانان در رابطه با آیین بهایی نیز نظر داد. اما شخص بهاءالله از اینکه به مرجع تقلیدی به سبک شیعیان عصر برای بهاییان تبدیل شود به شدت دوری میکرده است.
به نظر نگارنده، ارجاع پی در پی به بیت العدل به جای پاسخ مستقیم به سوال سائل نیز به همین دلیل بوده است. حتی بیتالعدل هم که نمادی از خرد جمعی مومنین است و با عقل کلی الهی از دل مکانیسمی جمعی و دموکراتیک بیرون می آید، از اینکه به مرجع تقلید بهاییان تبدیل شود اجتناب مینماید. پاسخ بیتالعدل به اکثر «استفتائات» بهاییان این است که احباء خود باید با توجه به اصولی که آموختهاند، در آن مورد تصمیم بگیرند. لذا آیین بهایی در پی مقلدپروری به سبک دستگاه مرجعیت شیعه نیست بلکه به دنبال ترویج تعالیمی است که ایمان به آنها بشر را در هر زمان و مکانی قادر به تشخیص زشت و زیبا مینماید.
وانگهی، مفهوم محرم و نامحرم اساسا مفهومی ساخته دست فقیهان است که برای تعیین دایره کسانی به کار میرود که میشود به آن ها نگاه جنسی داشت. آیین بهایی با این نوع نگرش به خانواده و روابط خانوادگی از اساس بیگانه است و ضوابط روابط جنسی انسانها را اینگونه تعریف نمیکند. در آیین بهایی ملاک تجویز روابط جنسی، رضایت طرفین و خانوادههای آنها ، آرامش طرفین ، وفاداری متقابل، سلامت نسل و تربیت زوجین و فرزندان بر اساس اصول تعالیم دوازده گانه در چهارچوب نهادی به نام خانواده است که فقط از ازدواج یک زن و یک مرد با عقد ازدواج تشکیل میشود.
آیین بهایی به دنبال ترویج چند همسری یا تسهیل تبدیل زوجات نیست که بخواهد فهرستی از کسانی را ارائه نماید که کامجویی از آنها ممنوع است و درخواست رابطه جنسی از بقیه را مجاز بداند! تعیین دایره محارم به معنای فهرست کردن اسامی کسانی است که یک فرد حق درخواست عمل جنسی از آنها را ندارد. در اسلام فقیهان کسانی که نامشان در این فهرست نیست، نامحرم محسوب میشوند و درخواست رابطه جنسی از آنان به شرط عدم وجود سایر موانع(مثل شوهردار بودن زن) اصولا مجاز است. اما آیین بهایی چنین دیدگاهی نسبت به روابط جنسی بین انسانها ندارد و به دنبال تنظیم چنین فهرستی نیست. به همین دلیل آیین بهایی به شدت ازدواجهای نزدیک و فامیلی را تقبیح نموده و نه تنها به بدیهی بودن اجتناب از ازدواج با خاله و عمه معتقد است بلکه حتی ازدواج با اقارب نزدیک دیگر مانند پسر عمو و دخترخاله را نیز تشویق نمینماید.
آیین بهایی با اجتناب از مفهوم جنسی محرم و نامحرم، به پیروان خود میآموزد که به هیچ کس جز همسرشان نباید به چشم گزینهای برای برقراری رابطه جنسی نگاه کنند. این دقیقا نقطه مقابل نگرش ملایان به روابط جنسی است که با تعریف محرم و نامحرم، به همه نامحرمان به عنوان شریک جنسی بالقوه مینگرند. تجویز اصولی رابطه جنسی با نامحرم باعث سرگردانی بسیاری در بیابانهای شهوات شده است. افراد دارای این نگرش تصوّر می کنند که از هر نامحرمی می توان درخواست عمل جنسی نمود و با خواندن یک صیغه او را وارد حریمی کرد که رابطه جنسی در آن مجاز است!
بنابراین نه تنها فکر ازدواج با محارم در چهارچوب اندیشه بهایی راه ندارد بلکه حتی با ضوابط خودساخته فقیهان نیز نمیتوان از دل نصوص بهایی جواز چنین رفتاری را استنباط نمود. شاهد این مدعا نامه مورّخ ۱۵ ژانویه ۲۰۱۰ بیت العدل در پاسخ به سوالی در این مورد است. بیت العدل در این نامه صریحا اعلام میدارد که همانطور که قبلا بیان شده است، بهاییان نه تنها از ازدواج با محارم منع شدهاند، بلکه حتی پیوندهای قانونی و اجتماعی که موجب تشکیل یک خانواده مشترک میشود نیز باعث ایجاد ممنوعیت ازدواج میشود. ثمره عملی تفاوت این دیدگاه به خانواده و روابط جنسی بین انسانها با نگاه محرم و نامحرمی فقیهان بویژه در مساله ازدواج با فرزندخوانده بسیار جالب توجه است. اخیرا نیز همین نگاه جنسی ناشی از محرم و نامحرمی منجر به تجویز ازدواج با فرزندخوانده در مجلس شورای اسلامی گردید. بیتالعدل در این نامه چنین بیان مینماید:
«بیتالعدل اعظم به وضوح بیان داشتهاند که یک بهایی مجاز نیست با مادر و یا پدر خود و با خواهر و برادر آنان و اجدادشان، و با برادر و یا خواهر خود و فرزند و فرزندزادگان آنان و پسر و دختر خود و فرزند و فرزندزادگان آنان ازدواج کند. همچنین ازدواج با طبقات مشابهی از خویشاوندان که به سبب پیوند ازدواج به وجود آمده—مانند نامادری، ناپدری، نادختری و ناپسری یا عروس، داماد، مادرزن یا پدرزن و مادر شوهر یا پدر شوهر—ویا موارد دیگری که با پیوندهای قانونی و اجتماعی مانند فرزندخواندگی که موجب تشکیل یک خانواده مشترک میشود، جائز نیست. بهاییان، علاوه بر این ممنوعیتها، باید مراقب باشند که برخلاف رسوم و قوانین کشور محل اقامتشان عقد ازدواجی نبندند. اگرچه بیت العدل اعظم در حال حاضر از تعیین سایر خویشاوندان ممنوعالازدواج خودداری نموده اند، ولی مهم است که احبا عزیز در همه نقاط جهان این بیان روشن حضرت عبدالبهاء را مد نظر داشته باشند که میفرمایند:
«در اقتران هرچه دورتر موافق تر زیرا بعد نسبت و خویشی بین زوج و زوجه مدار صحت بنیه بشر و اسباب الفت بین نوع انسانی است.»
2018/12/27 22:04
مقاله خیلی خوبی بود، کسانی که با اتهامات جنسی به بهائیان حمله میکنند بهتر است به فکر اصلاح قانون ازدواج کودکان، چند همسری، و ازدواج موقت (صیغه) در ایران باشند. ازدواج با محارم در بهائیت وجود ندارد، چند و چون قوانین ازدواج در بهائیت را می توان در سایت پایین که به جزئیات ازدواج در بهائیت میپردازد جست:
https://ezdevajebahai.org/%D8%B3%D9%88%D8%A7%D9%84-%D9%88-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D8%A8/
2018/12/27 22:09
ازدواج با محارم در بهائیت وجود ندارد، بهائیت به ازدواج با افرادی که با هم پیوند خانوادگی دورتری دارند توصیه کرده است. بیت العدل اعظم بزرگترین مرجع بهائیت در مورد ازدواج با محارم گفته است:
«یک بهائی مجاز نیست با مادر و پدر خود و با خواهر و برادر آنان و اجدادشان یا برادر و خواهر خود و فرزند و فرزندزادگان آنان و پسر و دختر خود و فرزند و فرزندزادگان آنان ازدواج کند. همچنین ازدواج با طبقات مشابهی از خویشاوندان که به سبب پیوند ازدواج به وجود آمده مانند نامادری، ناپدری، نادختری و ناپسری یا عروس، داماد، مادر زن یا پدر زن، مادر شوهر یا پدر شوهر یا موارد دیگری که با پیوندهای قانونی و اجتماعی مانند فرزندخواندگی موجب تشکیل یک خانوادهٔ مشترک میشود جائز نیست. بهائیان علاوه بر این ممنوعیتها باید مراقب باشند که بر خلاف رسوم و قوانین کشور محل اقامتشان عقد ازدواجی نبندند.»
منبع این لینک:
https://www.payamha-iran.org/sites/payamha-iran.org/files/sites/adefault/files/2010-01-15%20-%20Persian.pdf
2018/12/27 22:11
سایت ازدواج بهائی (ezdevajebahai.org) مطالب جالبی راجع به ازدواج و احکام آن در بهائیت دارد. کاش مطالب بیشتری به سایت اضافه کنند.