ماخذ: www.bbc.com
فرشته قاضی،
سی و یک سال بعد از تاسیس موسسه علمی آزاد بهاییان، همچنان استادان و مدرسان این موسسه زندانی میشوند.
این موسسه در سال ۱۳۶۶ با هدف تامین نیازهای تحصیلی جوانان بهایی تاسیس شد که پس از انقلاب از ورود به دانشگاههای دولتی محروم شدند و حالا موسسهای زیرزمینی شده که بسیاری از کلاسهای آن آنلاین تشکیل میشود.
فرهاد ثابتان، یکی از مدرسان موسسه علمی آزاد بهائیان، میگوید که کار این موسسه با کلاسهای حضوری و استقبال جوانان بهایی آغاز شد اما با هجوم ماموران امنیتی به ساختمان موسسه، همه وسایل و آزمایشگاه کوچک آن مصادره شد و دیگر اجازه ندادند که به فعالیت رسمی داشته باشد.
مهر ۱۳۷۷ و خرداد ۱۳۹۰ نیروهای امنیتی به ساختمان موسسه علمی آزاد بهاییان و منزل مسکونی همکاران و استادان آن هجوم برده و آنها را متهم به اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام کردند. اتهاماتی که حکم های سنگین زندان به دنبال داشت.
حکومت ایران موسسه علمی آزاد بهاییان را غیرقانونی میداند و فعالیت آن را ممنوع اعلام کرده است.
بهائیان میگویند که بسیاری از فارغالتحصیلان موسسه علمی آزاد تاکنون حداقل از پنجاه دانشگاه در آمریکا و اروپا پذیرش گرفته و برخورد مقامات جمهوری اسلامی ایران، تاثیری بر ادامه کار این موسسه غیرمتمرکز و به طور فزاینده آنلاین نخواهد گذاشت.
شهروندان بهایی بعد از انقلاب ۱۳۵۷ از تحصیلات عالی محروم شدند، در حالی که طبق اصل ۳۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران “دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد.”
بهاییان اما براساس بند سوم مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی، مصوب اسفند ماه ۱۳۶۹، از تحصیل در دانشگاهها محروم هستند. براساس این بند دانشجویان بهایی “در دانشگاهها چه در ورود و چه در حین تحصیل چنانچه احراز شد بهاییاند از دانشگاه محروم میشوند.”
ندا اشراقی، شهروند بهایی که در سال ۹۶ از دانشگاه کاشان اخراج شده می گوید: “من ورودی سال ۹۴ و ترم پنج علوم کامپیوتر دانشگاه کاشان بودم که اواسط امتحانات پایان ترم از سوی حراست دانشگاه یک فرم جلوی من گذاشتند با سوالات خیلی جزئی شامل دین و مذهب تا شماره دوستان نزدیکم. گفتند زیر فرم بنویس من اقلیت بهایی هستم و امضا کن. مرا فرستادند پیش مسئول حراست آقایان. از وضو آمده بود، نماز خوانده بود داشت جورابش را می پوشید. گفت مشکل آموزشی پیش آمده و کارت دانشجویی مرا گرفت. هیچ وقت هم پس ندادند. پیش مسئول آموزش دانشگاه رفتم و ایشان به من گفت وظیفه من نیست این را بگویم ولی شما خودتان میدانید بهایی هستید و تاکنون نشده کارت دانشجویی کسی را بگیرند و برگشته باشد. گفت ترم پنج هستی چرا نوشتی بهایی هستی؟ نباید میگفتی و حیف بود، این همه تحصیل کردی. اما هیچ مدرکی درباره اخراج من ندادند.”
جوانان بهایی محروم از تحصیل در ایران یا راهی خارج از کشور میشوند و یا در موسسه علمی آزاد بهاییان درس میخوانند، موسسهای که به دلیل برخوردهای امنیتی، محدودیتهای فراوانی دارد. ندا اشراقی که بعد از محرومیت از تحصیل در دانشگاههای ایران در این موسسه مشغول تحصیل شده، میگوید: “موسسه رشتههای محدودی دارد. بچه ها اگر امکان پذیرش از خارج از کشور نداشته باشند مجبور هستند یکی از این رشته ها را بخوانند و از خیر رشته مورد علاقه شان بگذرند.”
فرهاد ثابتان، سخنگوی جامعه بهایی که استاد موسسه علمی آزاد بهاییان است میگوید: “من در این موسسه تدریس میکنم و آنلاین اقتصاد درس می دهم. رشتههای عمران و کامپیوتر و علوم اجتماعی و برخی رشته های دیگر را داریم اما بسیاری از رشتهها مستلزم اساتیدی است که بتوانند از خارج از ایران آنلاین تدریس و کمک کنند. مشکل دیگر این است که همه رشتهها را نمی شود آنلاین تدریس کرد مثل رشتهها و دروسی که نیاز به آزمایشگاه دارند یا باید آموزش رو در رو داشت. بعد از هجوم نیروهای امنیتی و بازداشت گسترده همکاران و اساتید موسسه چنین امکانی وجود ندارد.”
- محکومیت هفت بهایی مرتبط با موسسه آموزشی عالی بهائیان
- محروميت بهائيان از تحصيلات عالی در ايران
- مهاجرت اقلیتهای دینی از ایران؛ ایرانیان بهائی، یارسانی و مندائی چرا از ایران میروند؟
در ۳۱ سال اخیر تقریبا همه همکاران و استادان موسسه علمی آزاد بهاییان در ایران بازداشت و زندانی شدهاند از جمله آزیتا رفیع زاده و پیمان کوشکباغی، زوجی که در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به اتهام “عضویت در تشکیلات غیرقانونی و گروهک ضاله بهائیت با هدف اقدام علیه امنیت کشور از طریق فعالیت غیرقانونی در موسسه علمی بهایی” به چهار و پنج سال زندان محکوم شدند و در اوین زندانی هستند.
افروز رفیع زاده، خواهر آزیتا رفیع زاده میگوید: “خیلی از اساتید و مدیران موسسه را زندانی کردند و گرفتاری آزیتا و پیمان صرفا به خاطر موسسه است که پیمان، فیزیک و آزیتا، کامپیوتر تدریس میکردند. آزیتا و پیمان در همین موسسه لیسانس خود را گرفته بودند و آزیتا برای ادامه تحصیل در هند بورسیه شد. بعد از اتمام تحصیلاتشان در هند به خاطر تعهدی که به موسسه احساس میکردند و اینکه پیشرفت علمی و اجتماعی خود را مدیون موقعیتی می دانستند که این موسسه برایشان فراهم کرد و نیز عشقی که به وطن خود داشتند به ایران برگشتند و در همین موسسه تدریس کردند تا بتوانند آنچه را آموختهاند را به جوانان دیگر یاد بدهند.”
آزیتا رفیع زاده به گفته خواهرش چند بار درخواست آزادی مشروط داده که موافقت نشده و آخرین درخواست او هنوز پاسخی نگرفته است: “با اینکه آزیتا در حال گذراندن محکومیتش است اما بازجوها در زندان به دیدار او رفته و گفته بودند که برای رسیدگی به درخواست آزادی مشروط شما باید ما نظر بدهیم و از آزیتا خواستند تعهد کتبی بدهد. آزیتا مطلبی نوشت مبنی بر تعهد به عدم مشارکت در هر فعالیت غیرقانونی و اطاعت از قوانین نظام. ولی بازجویان در مراجعات بعدی گفتند اگر آزادی مشروط میخواهی باید صراحتا بنویسی که پشیمان هستی، اشتباه کردهای و دیگر این اشتباه را تکرار نمی کنی. ”
افروز رفیع زاده می افزاید: “زیتا پاسخ داده بود که من تنها درموسسهای که ثبت رسمی نشده تدریس کردهام و به خاطر حرمت و اهمیتی که برای این کار قائلم فکر میکردم که کار درستی انجام می دهم. اگر شما میگویید که فعالیت این موسسه غیرقانونی است و نباید در این موسسه درس بدهم بخاطر اطاعت از قوانین فعلی قبول میکنم ولی نمینویسم که پشیمان هستم و ابراز ندامت نمیکنم. به او پاسخ داده اند که این فایدهای ندارد و باید ابراز ندامت کنی و بنویسی پشیمان هستی که در موسسه غیرقانونی درس میدادی و تعهد بدهی هیچ وقت در این موسسه فعالیتی نداشته باشی. او هم قبول نکرده و گفته بابت کارهایی که کردم پشیمان نیستم و نمیتوانم دروغ بگویم.”
بهایيت در قانون اساسی ايران، اقليت مذهبی رسمی شناخته نمیشود و بهاییها، از بعد از انقلاب با محدوديتهای فراوانی از جمله محروميت از مشاغل دولتی و تحصيلات عالی مواجه بوده اند.
در واپسين سال دولت محمد خاتمی، با حذف سوال مذهب از فرم ثبت نام آزمون سراسری، امکان شرکت بهاییان در آزمونهای ورود به دانشگاهها فراهم آمد. اما آن گونه که بهاییها و مسئولان دفتر جامعه بينالمللی بهاییان در سازمان ملل میگويند کسانی که بهایی بودنشان بر مسئولان دانشگاهها معلوم شده از تحصيل محروم شدهاند.
Leave a Reply