ضرب و شتم دو دانش آموز بهایی توسط معلّم قرآن

, , Leave a comment

 

29 دی 1388 

به     دنبال مجموعه اقدامات حکومتی در جهت نقض حقوق بهائیان در ایران ، چندی پیش    در “مدرسه راهنمائی سعادت” واقع در شیراز دو دانش آموز بهائی مورد ضرب و شتم شدید معلم قرآن خود به نام “آقای رشیدی” قرار گرفتند.

توضیحات ذیل شرح واقعه را از زبان یکی از این دو  نوجوان 12 ساله بازگو می کند :
هنوز زنگ پایان کلاس به صدا در نیامده بود ولی درس قرآن تمام شده بود و بچه ها آهسته با یکدیگر صحبت می کردند که ناگهان طنین صدای معلم ما را ساکت کرد: شما دو نفر، بیایید اینجا. گمان کردم خطاب به بچه های پشت سر ماست اما مثل اینکه من و دوستم را صدا می کرد .قبل از اینکه از جای خود بلند شویم معلم خود را به میز ما رساند و با چند ضربه محکم دوستم را که ابتدای نیمکت نشسته بود به بیرون پرتاب کرد و با مشت و لگد او را به گوشه کلاس کشاند. متحیر و وحشت زده به آقای معلم که به سمت من می آمد نگاه می کردم و از ترس در جای خود میخکوب شده بودم که ضربات مشت او به سر و صورتم وارد شد. تنها کاری که توانستم انجام دهم این بود که دستم را دور گردنم نگه دارم تا ضرباتش به گردنم اصابت نکند ؛ آخر به تازگی لوزه هایم را عمل کرده بودم و نگران ضرباتی بودم که ممکن بود به محل جراحی شده وارد شود.

به هر حال من را هم مانند دوستم به گوشه کلاس پرتاب کرد و گفت همین جا روی زمین بنشینید و مجددا ً با تمام وجودش لگد محکمی به ما زد. وقتی ضربات پیاپی معلم بر سرم وارد می شد تنها صدایی که می شنیدم کلمات توهین آمیزی بود که به اعتقادات من و دوستم روا می داشت. همیشه وقتی وارد کلاس می شد رو به ما ، دیانت بهائی را به سخره می گرفت و بعد درس خود را شروع می کرد. نمی دانم چرا در آن روز اینهمه خشونت را به خاطر عقیده و باورمان از خود بروز داد. احساس کردم همیشه منتظر فرصتی بوده تا از ما به دلیل اعتقاد و باورمان به دیانت بهائی انتقام بگیرد و شاید این فرصت را غنیمت شمرده و حق معلمی را خوب به جا آورده است .سرخورده و دلشکسته به خانه آمدم .

فردای آن روز که والدینم برای پیگیری این جریان به مدرسه آمدند ، مدیر مدرسه آقای شفیعی” کاملا ً منکر این واقعه شده و به خانواده ام قول داد که چنانچه چنین واقعه ای پیش آمده باشد به مربی مربوطه تذکر خواهد داد. روز بعد به این خیال که حتما ً از ما دلجوئی می شود ، وارد مدرسه شدم . در صف صبحگاهی مدیر مدرسه از پشت تریبون سخنرانی می کرد که زبان به توهین گشود و با انواع تهمت های ناروا دیانت بهائی را ساخته دست انگلیس و اسرائیل خواند و پیروانش را افرادی با اعتقادات پوچ و بی اساس ،جاسوس و دشمنان اسلام معرفی کرد. متحیر مانده بودم مثل اینکه به جای معلم به مدیر تذکر داده بودند تا او هم سهم خود را در این نقض حقوق به بهترین شکل ممکن ادا کند!!!

در منشور ملی حقوق دانش آموز آمده است :

حقوق اساسی دانش آموز:
ماده 1-  دانش آموز دارای حق آزادی عقیده و بیان و مصونیت پس از بیان می باشد .
ماده 2 – دانش آموز مصون از تعرضات جسمانی ، روانی ، و حیثیتی می باشد و کرامت والای شخصیت انسانی وی باید مورد احترام قرار گیرد .

منبع: جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی

 

 

 

Leave a Reply