مصادره املاک بهاییان یک روستا در مازندران؛ جزییات دردناک یک سرکوب

, , Leave a comment

منبع: iranwire.com

کیان ثابتی

ساکنان بهایی یک روستا در استان مازندران را حدود ۱۰ سال پیش از این روستا راندند و زمین‌ها و خانه‌هایشان را مصادره کردند. آن‌ها به هر مرجعی در مازندران و تهران شکایت بردند حکمی سخت‌تر دریافت کردند و سرانجام حکم توقیف و مصادره اموال‌شان عملی شد. نگاهی به آنچه در این ده سال بر این روستاییان گذشت در واقع مروری است بر پیشینه چند دهه‌ای سرکوب بهاییان در ایران.

***

روستای ایول در جنوب شرقی شهرستان ساری واقع شده است. ایول (IVEL) در گویش مازندرانی به معنی «آب رهاشده» است و به چشمه‌ها و آبشارهای فراوان منطقه اشاره دارد.

چندی پیش دو دادگاه تجدید نظر در تهران و مازندران مالکیت بهاییان این روستا بر اموال و املاک‌شان را نامشروع اعلام کردند و به مصادره این اموال و املاک به نفع «ستاد اجرایی فرمان امام» رأی دادند.

جزییات ماجرا

دور جدید سرکوب بهاییان در برخی روستاهای مازندران حدود ۱۰ سال پیش آغاز شد. پیش از آن بهاییان بسیاری از روستای ایول رانده شده بودند. با این حال اواخر خرداد ۸۹ چند تن از بهاییان مطلع شدند قرار است خانه‌های باقی‌مانده‌شان در روستا تخریب شود. آن‌ها رهسپار ایول شدند اما از بامداد اول تیر راه‌های ورود به روستا مسدود شد.

غروب همان روز به فرمان رحیم لیالی، از فرماندهان نیروی قدس سپاه که زاده آن روستاست، تخریب خانه‌های بهاییان با رمز «یا صاحب الزمان ادرکنی» شروع شد و ماشین‌آلات سنگین به جان منازل خشت و گلی بهاییان افتاد.

در عملیات تخریب که چند روز طول کشید، بیش از پنجاه منزل، انبار کاه و علوفه و طویله احشام متعلق به بهاییان روستای ایول با لودرها و کامیون‌ها تخریب و خاک‌برداری شد و حتی تعداد زیادی از درختان هم، از جمله درختان گردو که صاحبانی بهایی داشت، سوزانده شد.

در جریان تخریب، یک خانواده بهایی به نام «پیری» که از ماجرا بی‌خبر بود برای برداشت محصول به روستا رفت اما مهاجمان به آن‌ها حمله‌ور شده و به شدت آنان را کتک زدند.

پاسدار رحیم لیالی حدود یک ماه بعد از این ماجرا غلامحسین الهام، مشاور حقوقی رئیس جمهور و عضو شورای نگهبان، را به مراسم جشن نیمه شعبان در این روستا دعوت کرد تا ضمنا موفقیت خود را در تخریب منازل بهاییان به او نشان دهد. آن شب با راهنمایی غلامحسین الهام، ده تن از اهالی روستا از جمله پاسدار لیالی، نامه‌ای به احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان، می‌نویسند و خواستار واگذاری اراضی بهاییان به مسلمانان روستا می‌شوند.

احمد جنتی در حاشیه این نامه نوشت: « طبق مذاکره حضوری رئیس قوه قضائیه این گونه اموال متعلق به ولی فقیه است».

بهاییان برای احقاق حقوق از دست‌رفته خود به مرجع قضایی شکایت می‌کنند اما شعبه ۱ دادگاه عمومی کیاسر، به ریاست قاضی فتحی، تخریب عمدی منازل را نمی‌پذیرد و رأی به برائت متهمان می‌دهد و پرونده را به دادگاه ویژه اصل ۴۹ قانون اساسی مازندران می‌فرستد.

آن دادگاه نیز، به ریاست قاضی مرتضی موسوی، با اشاره به اینکه «فرقه ضاله بهاییت محکوم به کفر و نجاست هستند و اموال آن‌ها هیچ گونه مشروعیتی نداشته…» حکم به مصادره اموال به‌جا مانده می‌دهد بهاییان به سود ستاد اجرایی فرمان امام می‌دهد «تا با فروش اراضی به اهالی کم‌زمین روستای ایول نسبت به احداث مرکز فرهنگی جهت تبلیغ مهدویت اقدام» شود.

پس از آن پرونده به تهران رفت. مردادماه امسال شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر استان تهران، ویژه اصل ۴۹ قانون اساسی، به ریاست قاضی حسن بابایی و مستشار ابراهیمی با تفسیری جدید از اصل ۴۹ قانون اساسی حکم بر عدم مشروعیت مالکیت بهاییان بر اموال‌شان را در روستای ایول صادر کرد.

اصل ۴۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بیان می‌کند: «دولت موظف است ثروت‌های ناشی از ربا، غصب، رشوه، اختلاس‌، سرقت، قمار، سوء استفاده از موقوفات، سوء استفاده از مقاطعه‌ كاری‌ها و معاملات دولتی، فروش زمين‌های ‌موات و مباحات اصلی، داير كردن اماكن فساد و ساير موارد غيرمشروع را گرفته و به صاحب حق رد كند و در صورت ‌معلوم ‌نبودن او، به بيت‌المال بدهد. اين حكم بايد با رسيدگی و تحقيق ‌و ثبوت شرعی به وسيله دولت اجرا شود.»

در ده سال گذشته، بهاییان روستای ایول برای پس‌گرفتن املاک و سرمایه از دست‌رفته زندگی‌شان به مراجع مختلف، از نیروی انتظامی محل گرفته تا امام جمعه و نمایندگان مجلس و حتی تا رئیس جمهور وقت، محمود احمدی‌نژاد، شکایت بردند ولی هیچ‌گاه پاسخی دریافت نکردند.

رانده شدن از روستا پس از دهه‌ها زندگی در آن

پیش از مصادره اموال این روستاییان، حضور بهاییان در روستای ایول بیش از یک قرن پیشینه داشت و فراز و نشیب‌های فراوانی را از سر گذرانده بود.

اولین بهایی این روستا فردی به نام «ملا حسین‌علی»، روضه‌خوان معروف ایول، بود که در سال ۱۲۸۰ قمری [حدود ۱۲۴۲ خورشیدی] به آیین بهایی گروید. پس از آن، او شروع به تبلیغ این آیین در روستا کرد و کم کم به تعداد بهاییان روستا افزوده شد.

اینکه دادگاه ویژه اصل ۴۹ تهران مدعی شده که بهاییان در دوره پهلوی جهت تبلیغ آیین بهایی به آن منطقه اعزام شدند هیچ سنخیتی با تاریخ روستای ایول ندارد.

مسلمانان و بهاییان سال‌ها در کنار هم در ایول زندگی می‌کردند. البته هر از گاهی، با تحریک یکی از روحانیان خارج از ایول برخوردهایی بین مسلمانان و بهاییان پیش می‌آمد ولی آن‌ها بیشتر اوقات با یکدیگر در صلح و آرامش بودند. تاسیس اولین مدرسه ابتدایی و نوسازی حمام روستا (از خزینه به دوش) از جمله اقدامات بهاییان ساکن ایول بود.

اما پس از انقلاب ورق کاملا برگشت. در آن سال‌ها به ویژه اوایل دهه ۱۳۶۰ روستاییان بهایی با آزار و اذیت‌های غیرقابل وصف مواجه شدند و به دلیل نبود وسایل ارتباطی و اینترنت صدایشان شنیده نشد.

روستائیان بهایی، حتی کودکان و کهنسالان، برای مسلمان شدن تحت شکنجه‌های مختلف قرار گرفتند و منازل و زمین‌های بهاییان به آتش کشیده شد. رفته رفته بهاییان ناچار شدند برای حفظ جان خود املاک و خانه‌هایشان را رها کنند و آواره شوند.

پیش از آن برخی روستاهای مازندران به طور کامل بهایی‌نشین بود یا اکثریت آن بهایی بودند. اما با افزایش فشارها و سرکوب‌ها، روستاییان ناچار شدند خانه و زمین‌های خود را رها کنند و از قریه‌هایی مانند بازیارخیل، سرتا، کندسبن و ایول بگریزند.

اما مهاجرت به روستاهای اطراف نیز چاره‌ساز نبود. برای نمونه، خانواده علی‌پور پس از آزارهای فراوانی که در روستای کندسبن دید (آن‌ها را بارها کتک زدند و یک بار هم مهاجمان پای نوه یازده ساله‌شان را با سیگار سوزاندند) مجبور به مهاجرت به روستای روشن‌کوه شدند. اما چند ماه بعد، مهاجمان به منزل جدیدشان حمله کردند و گلدانه علی‌پور، پیرزن ۶۴ ساله، را که حاضر به تغییر عقیده نشد پس از خفه کردن در آتش انداختند.

در روستای ایول نیز سرکوب‌ها از تابستان سال ۱۳۵۸ هنگامی که زمین گورستان بهاییان به مصادره بنیاد مستضعفان درآمد شدت یافت. پس از آن، هر روز از بلندگوی مسجد شعارهای تحریک‌آمیز علیه بهاییان سر داده می‌شد و کودکان بهایی در مدارس هدف آزار قرار می‌گرفتند.

سرانجام در هفتم تیر ۱۳۶۲ مهاجمان که شامل افراد بیرون از روستا به همراه متعصبین محل می‌شدند به خانه‌های بهاییان ایول حمله کردند و آن‌ها مجبور به ترک روستا شدند.

پس از این حمله با اینکه بخش زیادی از خانه‌ها و مزارع بهاییان به تصرف درآمد، اما بخشی نیز دست‌نخورده باقی ماند و صاحبان این مزارع بعدا توانستند برای کاشت و برداشت محصول در اوایل پاییز و تابستان به ایول رفت‌وآمد کنند.

بهاییان ایول تنها روستاییانی نیستند که در این سال‌ها تحت شدیدترین آزارها قرار گرفتند، خانه و دارایی‌شان را مصادره کردند، آن‌ها را از زادگاه‌شان بیرون راندند و هر مرجع قضایی حکمی سخت‌تر از مرجع قبلی علیه آنان صادر کرد.

در چهار دهه گذشته بهاییان روستایی بسیاری چنین رنج‌هایی را از سر گذرانده یا حتی جان خود را از دست داده‌اند.

از جمله می‌توان به چند روستایی بهایی اشاره کرد که در اوایل انقلاب در روستای کتا، در استان کهگیلویه و بویراحمد، کشته شدند. یا یک روستایی دیگر که در روستای اندرون بیرجند به دلیل بهایی بودن بر اثر ضربات چوب به قتل رسید. یا پنج بهایی که در داران اصفهان به جوخه اعدام سپرده شدند و اجساد آن‌ها را در کیسه‌ پلاستیکی در گودالی دفن کردند. یک زن و شوهر بهایی نیز در روستای نوک در بیرجند زنده در آتش سوزانده شدند.

 

Leave a Reply