منبع: iranwire.com
فرامرز داور
شاید تعداد ایرانیانی که از وجود یک دانشگاه زیرزمینی و مخفی در این کشور مطلع باشند، زیاد نباشد. اصطلاح مخفی و زیرزمینی ناخودآگاه ممکن است تصویر یک رفتار مجرمانه را به ذهن متبادر کند؛ اما ترکیب دانشگاه زیرزمینی کمی عجیب به نظر میرسد. این دانشگاه ساخته و پرداخته بهاییان ایران است که به دلیل آزار و اذیت ساختاری و سیستماتیک در جمهوری اسلامی ایران از رفتن به دانشگاه محروماند؛ اما راهی برای تحصیلات تکمیلی فرزندان خود یافتهاند.
***
کتاب دانشگاه زیرزمینی بهاییان چگونه نوشته شد؟
«دانشگاه زیرزمینی بهائیان ایران» عنوان کتابی از «بهمن احمدی امویی»، روزنامهنگار ساکن این کشور و حاصل گفتوگو با بهاییان زندانی در زندان اوین تهران و زندان رجاییشهر کرج است.
نویسنده در جریان بازداشتهای گسترده پس از برگزاری انتخابات جنجالی ریاستجمهوری سال ۱۳۸۸ در بند عمومی زندان اوین تهران با افراد مختلف بهایی همسلول میشود و با اینکه روزنامهنگار کنجکاوی است، از مصائب تحمیلی به بهاییان تقریبا بیاطلاع بوده است. در جریان همنشینیها تصمیم میگیرد، ماجرای عجیب تاسیس دانشگاه مخفی آنها را از زبان زندانیان بهایی روایت کند.
با وقوع انقلاب بهمن ۵۷، روحانیون شیعه که دشمنی دیرینه با بهاییان داشتند، عملا سرنوشت آنها را در دست خود تصور میکردند. از سال ۱۳۵۹ رُبایش، زندان و اعدام بهاییان شکلی علنیتر به خود گرفت و اعضای محفل روحانی آنها در شهرستانهای ایران مرتبا دستگیر و برخی اعدام میشدند. اولین گروه از محفل ملی بهاییان ایران در سال ۵۸ ربوده شدند که هنوز پس از ۴۰ و اندی سال، از سرنوشت آنها اطلاعی در دست نیست.
با اینکه با اولین موج اخراج بهاییان از کار توسط حکومت نوپای اسلامی نمایندگان آنها برای دیدار با آیتالله خمینی که هنوز در قم مستقر بود، عازم آن شهر شده بودند؛ اما خمینی حاضر به دیدار با آنها نشد و نامهای را که درباره وضعیت بهاییان به خط نستعلیق نوشته بود، احمد خمینی دریافت کرد و قول داد آن را به پدرش میرساند.
وعده خمینی به جمالالدین خانجانی درباره بهاییان چه بود؟
«جمالالدین خانجانی» تنها بازمانده نسل اول رهبران محفل بهاییان پس از تاسیس جمهوری اسلامی، یکی از افرادی بوده که برای دیدار با خمینی به قم رفته بود و در این کتاب روایت کرده است که احمد خمینی به آنها قول داده بود که «آقا» یعنی آیتالله خمینی «هیچ مشکلی با شماها ندارد». او در پایان دوره ۱۰ ساله زندان و در حالی که بیش از ۷۰ سال سن دارد، با احمدی امویی مصاحبه کرده است.
خانجانی میگوید، با وجود وعده احمد خمینی، فشارهایی خردکننده بر جامعه بهاییان وارد شد؛ به شکلی که تا سال ۶۶ خورشیدی، حدود ۲۲۰ فر از اعضای جامعه بهایی به روشهای مختلف ربوده یا اعدام شده بودند و اموال عمومی جامعه بهاییان که به گفته وی پس از موقوفات اسلامی، بیشترین میزان موقوفه را در ایران دارند، به طور کامل مصادره شده بود و اموال شخصی آنها هم از سوی جمهوری اسلامی مصادره میشد: «در حال حاضر بیش از چند هزار میلیارد دلار ارزش این موقوفات است؛ اموال خصوصی افراد هم که در سطح بسیار گسترده مصادره شد و نمیتوان رقم دقیقی برای آن ذکر کرد. تعداد زندانیهای بهایی تا سال ۶۶، به ۳ هزار و ۵۰۰ نفر میرسید.»
تا سال ۱۳۶۲ بیش از ۱۰۰ هزار نفر بهایی از ایران مهاجرت کرده بودند. تا این سال بهاییان میتوانستند با گذرنامه و به صورت قانونی از ایران خارج شوند؛ اما پس از این مقامها حتی به بیمارانی که تایید پزشک هم داشتند، گذرنامه نمیدادند. به همین دلیل بهاییان مجبور به مهاجرت از مرزهای غیرقانونی شدند که عمدتا از مرز پاکستان و ترکیه بود. تا چهار سال پس از این هم جامعه بهاییان ایران در حال تظلمخواهی بود.
دانشگاه بهاییان تحت چه شرایطی تاسیس شد؟
افراد از محل کار خود اخراج میشدند، در مدارس به آنها سختگیری میشد و اجازه تحصیل در دانشگاه نداشتند. به گفته خانجانی، پس از بازگشایی دانشگاهها در جریان انقلاب فرهنگی یعنی از سال ۶۲ هیچ جوان بهایی نتوانسته بود وارد دانشگاه شود: «حکومت تنها همکاری که در این زمینه میکرد، این بود که برای کسانی که درسشان تمام میشد، مدرک قانونی لازم صادر میکرد. شکایتها در این زمینه از مقامهای محلی تا شخص آقای خمینی برده شد، اما به جایی نرسید.»
جامعه بهایی به نسبت جمعیت خود تا پیش از انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاهها، بالاترین تعداد دانشجو را در میان غیرمسلمانان ایران داشت. جمالالدین خانجانی در این کتاب روایت میکند که «دوستان مسلمان ما که با مسئولینی در نظام مرتبط بودند، میگفتند جمهوری اسلامی در نظر دارد که دو برنامه را درباره بهاییان به اجرا بگذارد. قرار دادن آنها در استضعاف فرهنگی و استضعاف اقتصادی تا به این وسیله جامعه بهایی را به یک جامعه منزوی و آسیبپذیر تبدیل کند و زمینه مهاجرت و رفتن آنها را از ایران فراهم کند.» این سیاست در سال دوم رهبری آیتالله «علی خامنهای» با مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در ۶اسفند۱۳۶۹ جنبه رسمی به خود گرفت.
شورا در مصوبهای به ریاست «اکبر هاشمی رفسنجانی» درباره سیاستهای نظام درباره بهاییان تصویب کرده بود که «برخورد نظام با آنها باید طوری باشد که راه ترقی و توسعه آنها مسدود شود» و «در دانشگاهها چه در ورود و چه در طول تحصیل چنانچه معلوم شود بهاییاند، از دانشگاه محروم شوند.» مصوبات این شورا باید به تصویب آیتالله خامنهای برسد که رسیده بود و وی در تایید آن زیر مصوبه نوشته بود: «بسمه تعالی، مصوبه شورای عالی محترم کافی به نظر میرسد. از توجه و اهتمام آقایان سپاسگزارم. امضاء».
پس از روشن شدن سیاست نظام برای عقب نگه داشتن جامعه بهایی از تحصیلات تکمیلی، جامعه بهاییان با فراهم کردن مقدماتی ساده و مکاتبه با دانشگاههای مختلف جهان سرانجام با دانشگاه «ایندیانا» در ایالات متحده به توافق رسیدند. شرط این دانشگاه برای تحصیلات مکاتبهای، برگزاری امتحاناتِ آن در سفارت آمریکا یا حضور نماینده دانشگاه در جلسه امتحان بود.
با توجه به تعطیلی سفارت آمریکا در تهران به دلیل اشغال آن توسط پیروان آیتالله خمینی، پیشنهاد دانشگاه رفتن دانشجویان به یکی از کشورهای مجاور و برگزاری امتحان در سفارت ایالات متحده در آن کشور بود؛ اما رفتن جوانان بهایی از ایران برای امتحان به غیر از بار مالی آن میتوانست مشکلآفرین باشد و موضوع دانشگاه زیرزمینی را لو بدهد. سرانجام دو طرف به راه حل جالبی رسیدند. قرار شد، هرکدام از اساتید اخراج شده بهایی که از دانشگاههای آمریکا مدرک دکترا گرفتهاند، به عنوان نماینده دانشگاه در زمان برگزاری امتحانات حاضر باشند و امتحان زیر نظر این افراد برگزار شود؛ اما به دلیل نیاز به دانستن زبان انگلیسی اصولا این دانشگاه به نیاز جوانان بهایی بازمانده از تحصیل جواب نمیداد. سرانجام بهاییان در اول اردیبهشت ۱۳۶۶ سیستم آموزشی مخصوص به خود را راهاندازی و عملیاتی کردند.
یک دانشگاه تماما ایرانی که از طریق کنکوری که در شهریور ۶۶ برگزار کرد و با حضور ۱۵۰ استاد بهایی که اخراج شده بودند، از میان ۱۷۰۰ متقاضی، با ۸۰۰ دانشجو در این سال آغاز به کار کرد. روش آموزش مکاتبهای بود که از دانشگاه ایندیانا الگو گرفته شده بود. هرچند وقت یک بار هم دانشجویان از سراسر ایران در تهران جمع میشدند و در کلاسهایی که به طور مخفی در زیرزمین خانهها برگزار میشد، همدیگر را میدیدند.
تعداد رشتههای تحصیلی این دانشگاه در زمان انتشار کتاب «دانشگاه زیرزمینی بهاییان ایران» به ۱۲ رشته رسیده بود.
کتاب در ۲۱۷ صفحه از سوی انتشارات باران در سوئد منتشر شده و به غیر از ماجرای جالب تاسیس دانشگاه معتبر زیرزمینی ایران، حاوی اطلاعاتی بسیار مهم و ناشنیده از تاریخ معاصر ایران از زبان شماری از هموطنان بهایی است.
Leave a Reply