برای سما نورانی / میثاق یزدانی

, , Leave a comment

شنبه، ۲۲ مرداد ۱۳۹۰

سماء، نزدیک به ۲ هفته شد که برای گذراندن دوران محکومیتت به زندان رفتی. بعضی اوقات یه چیزایی برای آدم عادی می‌شه، ولی زندان رفتن تو اونم به جرم گرفتن حق تحصیل جوانان بهایی، چیزی نیست که بشه یا حتی بخوام که عادی بشه

داشتم با خودم فکر می‌کردم حالا که تو اونور میله‌های زندان هستی و من اینور میله‌ها، رسالت من و تو چی می‌شه؟ منظورم اینه که تا یک سال دیگه تو چیکاره‌ای؟ و من چیکاره؟ من باید بشینم و افسوس بخورم که تو در قفس شدی و سزای آدمی که مقابل بی‌عدالتی می‌ایستد اینه؟؟؟؟؟؟ و تو هم باید با

تنهائیت بشینی و فکر کنی که عاقبت گرفتن حق برابر تحصیل زندانه؟

نه….. باور ما، یک باور ساده و هیجانی نیست که با ایجاد فضای اختناق و بگیر و ببندو داد و فریاد و…. از بین بره. باور ما یک حقیقته، یک رودخونه خروشانه که نمی‌شه جلوشو سد کرد. هر جا به مانعی برخورد کنه یا یه راه بهتر برای خودش پیدا می‌کنه یا می‌سازه، همه جوانهای سالک تو این راه به خوبی می‌دونند که کارشون آسون نیست، باید با سدی محکم به نام تعصب دست و پنجه نرم کنند، تعصبی که بنیان برانداز است،،، می‌دونم سخته عزیز ولی منو تو با اتکامون به پاک‌ترین فرزند ایران زمین (بهاالله) می‌تونیم این غبار تعصب رو که فضای وطنمون رو تاریک کرده از دلهای اولیای دین و مملکت، البته با قلوبی مملو از عشق و محبت پاک کنیم،،، هیچوقت فراموش نمی‌کنیم که بهاالله را به جرم زدودن همین غبار و تعصب از وطنش تبعید کردند و قریب ۴۰ سال را در زندان سپری کرد،،،، اما نه آزادگیش را فدا نمود و نه حاضر به معامله بر سر حق و حقیقت شد، الگوی من و تو و دیگر دوستانمان نیز همین هست

فقط طاقت بیار این بی‌وفایی‌ها را،،،

به امید دیداری هر چه زود‌تر عزیز

میثاق یزدانی

شیراز/ مرداد ۹۰

«نوشتهٔ فوق می‌تواند نظر نویسنده باشد و الزاما دیدگاه‌های جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی نخواهد بود.»

  • http://edu-right.net/articles/37-article/484-misagh-for-sama:منبع 
 

Leave a Reply