جنگ ایران علیه دانش — نامه سرگشاده به جامعه علمی بینالمللی

, , Leave a comment

۲۵ سپتامبر ۲۰۱۱

BIHE-Poster2-221x300پیشرفت بشر در قرن های گذشته بیش از هر عامل دیگری از دسترسی فزاینده به اطلاعات، تبادل سریع تر اندیشه ها و در بیشتر نقاط جهان از آموزش همگانی نيرو گرفته است

آزادی تحصیل و آزادی اطلاعات از آزادی اندیشه جدایی ناپذیرند. کمتر پیشرفتی برای نوع بشر رخ داده که پی آمد نگرشی تازه به جهان و مکتب فکری نوينی نباشد

به همين دليل تلاش مستبدان و ديکتاتورها در قرن بيست و يکم برای سرکوب کردن مردم خود از طريق محروم کردن آنها ازآموزش يا اطلاعات به ويژه تکان دهنده است

اما اين تلاش آنها در بلندمدت نه تنها بيهوده است، بلکه اين تصور را به وجود می‌آورد که آنها از عصری که در آن زندگی می کنند و انديشمندان تازه ای که در ميان شان هستند، می ترسند

شايد آشکارترين نمونۀ اين ترس امروزه محروم کردن پيروان آئين بهائی – ديانتی مسالمت جو که هيچ برنامۀ سياسی ندارد و به يگانگی همۀ اديان معتقد است – از آموزش عالی در ايران باشد

در سال ۱۹۸۷ جامعۀ کاردان بهائی، پس از محروم شدن از ورود به دانشگاه توسط حکومت ايران به خاطر دين شان، مؤسسۀ آموزش عالی بهائی را تشکیل داد. شبکه ای غیر متمرکز از معلمانی که در سراسر ایران در آشپزخانه ها و اتاق های نشیمن کلاس هایی در سطح دانشگاه ارائه می کردند. استادان و مدیران بهائی را که به خاطر ایمان شان از دانشگاه ها اخراج شده بودند، جمعی از دانشگاهيان مسلمان همراهی کردند  که با پشتیابی از این شبکه و آموزش به جوانان مشاغل ‌شان را به خطر می ‌انداختند و حتی احتمال زندانی شدن را می‌ پذيرفتند

کیفیت کار درسی که توسط اين استادان معتبر آموزش داده می شود، در بیش از پنجاه دانشگاه خارج از ایران به رسمیت شناخته و اعتبارش پذیرفته شده است و دانشجویان مؤسسۀ آموزش عالی بهائی اجازه يافته ‌اند برنامۀ کارشناسی ارشد را در خارج از کشور ادامه دهند. این راه حل خلاقانه، زندگی هزاران دانشجوی بهائی را که در غیر این صورت از مشاغل با ارزش محروم می‌شدند، بهبود بخشيده است

در ۲۱ مه ۲۰۱۱، مؤسسۀ آموزش عالی بهائی با يورش مأموران ايرانی به خانۀ سی بهائی مورد حمله قرار گرفت و بیش از دوازده نفر از استادان و مدیران آن دستگیر شدند. دستگیر شدگان نه رهبران سیاسی بودند و نه رهبران دینی. آنها مدرسانی در رشته هایی از جمله حسابداری و دندان پزشکی بودند که امروز با دورنمای دهه ها زندان روبرو هستند. اتهامی که علیه آنها مطرح شده، ارائۀ آموزش عالی به جوانان بهائی است

سرکوب آموزش در ایران به پیروان آئین بهائی محدود نیست. جوانان ایرانی دیگر به خاطر باورهايشان یا دیدگاه هایی که مخالف جناح حاکم  تشخیص داده شده – از جمله نگرش های موافق اصلاحات – از دانشگاه ها اخراج شده اند. مقامات ایرانی پذيرش دانشجوی تازه در دوازده رشتۀ علوم انسانی – از جمله حقوق، فلسفه، مدیریت و علوم سیاسی –  را در دانشگاه  ممنوع کرده اند و مشغول بازنویسی مواد درسی اين علوم بر مبنای تفسیر خودشان از آئین اسلام هستند. بنا به اظهار مسئولان تا ۷۰ درصد از مطالب درسی در علوم اجتماعی توسط مقامات دولتی بازنویسی خواهد شد

به نظر ما اهميت دارد که توجه کنيم اين اقدامات نه نتيجۀ آئين اسلامی و نه برآمده از آن است. انسان فقط لازم است به اعصار تاریکی اروپا یا دادگاه های تفتیش عقاید اسپانیا نگاه کند تا ببیند آیت الله های ایرانی قطعاً اولین گروهی نیستند که دین را به عنوان پوششی برای سرکوب اندیشه ها و دانشی که می ترسند قدرت آنها را تهدید کند، به کار می گیرند. سنت های غنی فلسفی و هنری ایران، نقش دانشمندان ایرانی در سراسر جهان و اقدامات اعضای جامعۀ مسلمان که به مؤسسۀ آموزش عالی بهائی کمک و از آن حمایت کرده اند، همه گواه این حقیقت است که اقدامات رهبران ايران انعکاسی از آئین اسلامی یا ایمان بسیاری از مسلمانان خیرخواه در جوامع ایرانی نیست

وهرچند باور داریم هم از نظر تاریخی و هم در دنیای ‘به هم پیوسته با خطوط ارتباطی’ کنونی، سرکوب کردنِ تلاش برای جستجویِ دانش بیهوده است، اما بسیاری افراد در ایران هستند که جان­هایشان با این اقدامات مورد تهدید یا آسیب قرار می گیرد. آنها به حمایت ما نیاز دارند

ما از جامعۀ دانشگاهی بین المللی می خواهیم به کمک کسانی بیایند که زندگی شان تحت این قوانین ظالمانه قرار گرفته است

ما امضاکنندگان این نامه به ویژه از جامعۀ دانشگاهی بین المللی می خواهیم

۱. از حکومت جمهوری ایران بخواهند مدرسان بهائی را که اکنون در بازداشت هستند و با اتهامات مربوط به فعالیت های آموزشی مواجه اند، بدون قید و شرط آزاد کند و آنان را از اتهامات وارده تبرئه نماید

۲. به عنوان رهبران و مدیران و استادان دانشگاهی، به هر طریق ممکن با ابراز مخالفت و نارضایتی از هر سیاستی که افراد را بر مبنای پیشینۀ دینی یا باورهای سیاسی شان از آموزش عالی محروم می کند و یا هر عرصۀ مطالعاتی شناخته شده‌ای را به دلایل دینی یا سیاسی از برنامه های دانشگاهی حذف یا تحریف می کند، با جامعۀ دانشگاهی ایران همبستگی نشان دهند

۳. دانشگاه های خود را تشویق کنند تا کیفیت آموزشی کار درسی مؤسسۀ آموزش عالی بهائی را به منظور پذیرش احتمالی اعتبار آن بررسی کنند تا کسانی که از برنامه های این مؤسسه سود جسته اند، بتوانند سطوح بالاتر مطالعاتی را ادامه دهند

۴.حتی الامکان، برنامه های درسی دانشگاهی را به صورت آنلاين، و در صورت نیاز از طریق بورس تحصیلی، به دانشجویان ایرانی که در غیر این صورت از حق آموزش عالی محروم خواهند بود و یا به خاطر محدودیتی که حکومت بر علوم اجتماعی تحمیل کرده، به گسترۀ کاملی از گزينه‌ های آموزشی در کشور خود دسترسی نخواهند داشت، ارائه کنند

از حمایت شما متشکریم

با درود صمیمانه

mhttp://www.huffingtonpost.com/desmond-tutu/iran-bahai-_b_978090.html: منبع

اسقف دزموند م. توتو، ا.م.س.گ، د.د.، ف.ک.س.

اسقف سابق کلیسای انگلیکان کیپ تاون

برندۀ جایزۀ نوبل صلح در ۱۹۸۴

رئیس جمهور خوزه راموس هورتا

رئیس جمهور تیمور شرقی

برندۀ جایزۀ نوبل صلح در ۱۹۹۶

 

Leave a Reply