BIHE گفت‌وگو با دکتر بهروز ثابت، یکی از استادان

, , 1 Comment

هفته

hafteh_logolong2دانشگاهی، که موفقیت آن به معجزه می‌ماند

گزارشی از یک دانشگاه ممنوعه در ایران

بعد از انقلاب 1357 و روی کار آمدن یک نظام اسلامی درایران، پایمال‌ شدن حقوق بسیاری از قوم‌ها و اقلیت‌های ملی و مذهبی گسترده‌تر ‌شد. بهاییان گروهی بودند و هستند که تجاوز به حقوق آنها حد و مرز نداشته ‌است. یکی از بزرگترین حمله‌ها به باورمندان این آیین، محرومیت جوانان آنها از ورود به نظام آموزش عالی‌ بوده ‌است. اما واکنش بهاییان به این حق‌کشی به نوعی یک معجزه آفریده ‌است

از میان خرابه‌‌های سرکوب حق جوانان بهایی، یک دانشگاه سربرآورده که هزاران دانشجو دارد و صدها متخصص در سطح عالی از آن بیرون آمده‌اند. این موفقیت وقتی پررنگ می‌شود که بدانیم، دانشگاه جوانان بهایی که در محلی متمرکز نبوده و به ناچار به طور مخفیانه عمل می‌کرده، به طور مرتب زیر فشار و سرکوب قرار داشته ‌است. دکتر بهروز ثابت، یکی از استادان این دانشگاه، که از راه دور آموزش را به‌ عهده دارد می‌گوید: «تاریخ شهادت می‌دهد که سرکوب آنچه از عقیده و وجدان بر می‌خیزد برخلاف تصور سرکوبگر، به شکوفایی آن می‌انجامد و نیز هر آنچه به جهت احیای فرهنگی یک جامعه به کار رفته، هیچ‌گاه تأثیرات حیات‌بخش‌‌اش معدوم نگشته است

او در گفت‌وگو با هفتــــه می‌افزاید: «جامعه بهایی ایران معتقد است که کسب علم و دانش و تعلیم و تربیت جزء حقوق اساسی است که در اعلامیه حقوق بشر، که حکومت ایران نیز یکی از امضاکنندگان آن است، به رسمیت شناخته شده است. لذا فعالیتی که در اصل عملی اخلاقی محسوب می‌شود و در راستای ارزشهای تمدنی قرار می‌گیرد و با بسط علم و دانایی هم‌نوایی دارد و انعکاسی از آزادی انسان و تلاش او برای پیشرفت فردی و بهزیستی جمعی است، طبیعتاً نمی‌تواند متوقف ‌گردد

و مصاحبه ما با دکتر ثابت با این عبارات او پایان می‌یابد: «این مؤسسه جنبه‌ای کاملاً علمی و آکادمیک داشته و از جهت‌گیری سیاسی به د‌ور بوده است. همچنین هیچ‌گاه حالت حوزه‌های علمیه مذهبی را به خود نگرفته و دروس آن کاملاً بر مبنای شاخص‌های تثبیت‌شده رشته‌های علمی استوار بوده است. هدفش خدمت به ایران و تربیت نسلی بوده است که علم و دانش خود را در راه بازسازی آن کشور به کار برند. با توجه به همه این موضوعات، بنده نسبت به آینده این مؤسسه بسیار خوش‌بین هستم.»

در اینجا متن کامل گفت‌‌وگوی هفتــــه با دکتر بهروز ثابت ارائه می‌شود. / خ.ش

جامعه بهاییان ایران یک سیستم آموزشی جایگزین راه‌اندازی کرده که فعال است و دانشجویان بسیاری از آن فارغ‌التحصیل شده‌اند. چرا این نظام آموزشی جایگزین ضروری بود؟

جمهوری اسلامی از بدو تأسیس، سرکوب جامعه بهایی و مبارزه با اندیشه بهایی و ایجاد شرایط رعب و وحشت و ناامنی و ناامیدی را برای پیروان این آئین مدنظر داشته است.

درادامه این سیاست‌ها دانشجویان بهایی از دانشگاه‌ها و مراکز عالی آموزشی اخراج شدند و اساتید و معلمان بهایی نیز از کار برکنار گشتند. هدف این سیاست‌ها آن بود که نسل جوان جامعه بهایی از آموزش و پرورش بی‌بهره شود، از رشد فرهنگی بازبماند، امکان کاریابی و پیشرفت حرفه‌ای‌اش محدود گردد و در نتیجه امیدش به آینده و امکان تشکیل یک زندگی سازنده بر باد رود

تصور می‌کردند که این تبعیض‌ها و محدودیت‌ها به تنش درونی منجر می‌شود و جوانان را به از خود بیگانگی سوق خواهد داد و روابطشان را با جامعه و والدین دچار سردی و تیرگی خواهد ساخت. به زبانی دیگر، جوانان بهایی را مقابل دو انتخاب قرار دادند: یا از تحصیل و پیشرفت بازبمانند و یا پشت به جامعه و آئین خود کنند و از عقیده و آرمان خویش تبری جویند و هویت بهایی خود را از دست بدهند. روشن بود که جامعه بهایی نمی‌توانست در مقابل این تهدیدات خاموش بماند. سرنوشت یک نسل در مخاطره افتاده بود

از این رو به جهت جبران خلاء آموزشی و فرهنگی که توسط جمهوری اسلامی برای جامعه بهایی به وجود آمده بود، «مؤسسه بهایی تحصیلات عالیه» تشکیل شد و سپس به عنوان یک نهاد فرهنگی و کاملاً غیرسیاسی و عام‌المنفعه و داوطلبانه به حرکت تکاملی خود ادامه داد

ایجاد این مؤسسه از نقطه نظر یک فعالیت اجتماعی و نوعی واکنش به سرکوب سازمان‌یافته دولتی نیز قابل توجه است. چرا که معمولاً واکنش یک جامعه سرکوب‌شده یا به صورت تظاهرات خشونت‌آمیز بر علیه سرکوبگر و یا به صورت خودزنی و در لاک خود فرو رفتن و انهدام و از هم‌پاشیدگی درونی ظاهر می‌گردد. نوعی دیگر از واکنش نیز مبارزه منفی است که به صورت عدم همکاری با اهرم‌های سیاسی و اقتصادی و امنیتی رژیم و هنجارشکنی جلوه می‌کند

آیا موارد مشابه‌ این حرکت را در کشورها و جوامع دیگر سراغ دارید؟

بنده در تحقیقات شخصی خود که البته بسیار محدود و ناقص است، نمونه‌ای مشابه این شرایط و این نوع واکنش و فعالیت را نیافته‌ام. تنها مورد مشابه را در دوران معاصر شاید بتوان در لهستان، در زمان جنگ دوم جهانی یافت که پس از اشغال و سرکوب یهودیان و محدویت کسب معارف دانشگاهی برای غیرآلمانیها، اساتید یهودی در منازل و آپارتمانها به آموزش دانشجویان خود پرداختند

برخورد حکومت با مؤسسه آموزش عالی بهایی چگونه بوده است؟

مؤسسه بهایی تحصیلات عالیه در طول تاریخ کوتاهش بارها مورد هجوم نیروهای امنیتی قرار گرفته است. در این حملات، اساتید و دانشجویان مؤسسه دستگیر شده و به زندان افتاده‌اند. به منازلی که کلاس‌ها در آنها دائر می‌شده‌اند یورش برده‌اند و کتب و کامپیوتر و وسایل آزمایشگاهی را ضبط کرده‌اند. لذا یورش اخیر که در 22 مه 2011 صورت گرفت و به دستگیری جمعی از اساتید و مسئولان مؤسسه منجر شد بخشی از عملیات حساب‌شده و منظم حکومت ایران است که هدف غایی آن امحاء حضور فعال و زنده جامعه بهایی ایران در حیات اجتماعی آن مرز و بوم است

تاریخه و تکامل این نظام آموزشی چگونه بوده؟

در سال 1987 جمعی از اساتید و محققان بهایی و فرهنگیان و دانشگاهیان سابق که از مشاغل خود اخراج گشته بودند، دست به دست هم داده، به صورت غیررسمی و داوطلبانه با ایجاد کلاس‌هایی در منازل بهاییان به تدریس شاخه‌های مختلف علوم دانشگاهی پرداختند. به مرور ابعاد این فعالیت گسترده‌تر شد و دروس و رشته‌های بیشتری به برنامه آموزشی افزوده گشت. اساتید بهایی و غیربهایی در ایران و خارج به یاری مؤسسه شتافتند و با پیشرفت تکنولوژی و بسط دامنه اینترنت، کلاس‌های آن‌لاین، مکمل کلاسهای حضوری گشتند

از ابتدای پیدایش مؤسسه، سعی مسئولان و اساتید بر آن بوده که استانداردهای آکادمیک و شاخص‌های علمی و تحقیقی محفوظ بماند. به جهت همراهی و همگامی با نظام آموزش عالی ایران سعی شده است ضوابطی که توسط دانشگاه تهران و سایر دانشگاههای معتبر ایران به کار گرفته شده‌اند، در تنظیم آئین‌نامه‌ها و مقررات و شرایط پذیرش دانشجو میزان واحدهای درسی و نحوه امتحانات تا حد امکان محفوظ گردد

در سیر تکاملی مؤسسه تنها افزایش کمی دروس و رشته‌ها مورد نظر نبوده، بلکه بهبود کیفیت برنامه‌های آموزشی نیز مورد توجه بوده است. به طور کلی می‌توان گفت چند اصل کلی راهنمای سیاست و برنامه‌ریزی آموزشی مؤسسه بوده است. این اصول عبارتند از

الف: آموزشی که از طریق آن دانشجو بتواند به صورت حرفه‌ای وارد بازار کار شود و کسب معاش کند

ب: آموزشی که به نفع جامعه ایران و پاسخگوی نیازهای آن باشد

پ: آموزشی که پیوند متعادلی میان مطالعات نظری و جنبه‌های عملی برقرار سازد

ت: آموزشی که روحیه و تعهد خدمت به جامعه را تشویق کند

ث: آموزشی که مروج روحیه تحقیق و تفکر انتقادی آمیخته با نوآوری و خلاقیت در حل مشکل اجتماعی باشد

ج: آموزشی که دانشجو را قادر سازد تا به حد اعلای تخصص در رشته مورد نظرش دست یابد اما در عین حال از مضرات تخصص‌گرایی به دور باشد. از این رو قسمتی از واحدهای درسی به موضوعاتی تخصیص داده شده‌اند که دروس هسته مرکزی (Core Curriulum) نامیده می‌شوند و هدف آن ایجاد یک دانش و بینش کلی است که در ماورای تخصص قرار می‌گیرد و می‌تواند مبنای تعاملات میان‌رشته‌ای باشد. در این دروس کتب بزرگ و کلاسیک فلسفه و ادبیات و تمدن‌های شرق وغرب مطالعه می‌شوند و دانشجویان همه رشته‌ها دروسی عمومی را در زمینه تاریخ جهان، تاریخ تحول علم، شناخت‌شناسی، زیبایی‌شناسی، فلسفه اخلاق و مقدمات جامعه‌شناسی و روانشناسی مورد مطالعه قرار می‌دهند.

این دانشگاه چه رشته‌هایی را پوشش می‌دهد؟

رشته‌هایی که در این مؤسسه تدریس می‌شوند عبارتند از: حسابداری، شیمی، معماری، بیولوژی، مدیریت بازرگانی، مهندسی راه و ساختمان، مهندسی کامپیوتر، ادبیات انگلیسی، حقوق، ریاضیات، ادبیات فارسی، روانشناسی، علوم دارویی و جامعه‌شناسی

در سطح کارشناسی ارشد نیز برنامه‌های زیر عرضه می‌شود

مدیریت بازرگانی، برنامه‌ریزی آموزشی، روانشناسی تعلیم و تربیت، روانشناسی عمومی، بهداشت عمومی، جامعه‌شناسی و مهندسی. به علاوه در سطح کاردانی نیز دانشجویان در زمینه‌های مختلف از قبیل کشاورزی و موسیقی و مطالعات پیش‌دبستانی یا آموزش پیشگیری از اعتیاد تعلیم می‌بینند

شما چه نقشی در این دانشگاه دارید؟

بنده به عنوان مدرس و مشاور با این مؤسسه همکاری داشته‌ام

اعتبار بین‌المللی دانشگاه چگونه است؟

هر چند که این مؤسسه اجازه نیافته که اعتبار علمی خود را از طرق رسمی به دست آورد، اما به دلیل کار برجسته دانشجویانش توانسته حسن ظن و اعتماد بسیاری از دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی را در اروپا و آمریکای شمالی و هند و استرالیا کسب کند

تا حال چند نفر فارغ التحصیل شده‌اند؟

نزدیک به 2000 دانشجو از این مؤسسه فارغ‌التحصیل شده‌اند

چند درصد از فارغ‌التحصیلان این دانشگاه به دوره‌های تخصصی، فوق لیسانس و دکتری راه می‌یابند؟ و آیا ادامه تحصیل عملی می‌شود؟ چگونه؟

تا به حال نزدیک به 200 نفر موفق شده‌اند که در سطوح فوق لیسانس و دکترا در دانشگاه‌های معتبر دنیا ادامه تحصیل دهند. تعداد قابل توجهی نیز پس از اتمام تحصیل به ایران بازگشته‌اند تا تعهد خود را نسبت به آموزش جوانان محروم و در نهایت خدمت به ایران ایفا کنند

به جهت سن و جنسیت، ترکیب دانشجویان چگونه است؟

بنده آمار دقیق در دسترسم نیست اما اکثراً در سنین 22- 18 هستند و تعداد دختران بیشتر از پسران است

آیا تحصیل در BIHE برای دانشجویان هزینه دارد؟

دانشجویان شهریه مختصری می‌پردازند

برخورد دستگاه‌های امنیتی و به طور کلی حکومت ایران با دانشگاه شما چگونه بوده و این برخورد در طول 20 سال گذشته چگونه و در چه جهتی تغییر کرده؟

همان‌طور که گفته شد برخورد دستگاه‌های امنیتی با این مؤسسه حالت تهاجمی داشته و هدفشان حذف آن و ایجاد روحیه افسردگی و ناامیدی در میان دانشجویان بوده است. باید گفت که در دوران اصلاحات و ریاست جمهوری آقای خاتمی میزان فشار و تهاجم حالت فراز و نشیب پیدا کرد. گاهگاهی تا حدی آرامش نسبی حاصل می‌شد و باز دوباره تهاجم و مصادره اوج می‌گرفت. چنان‌که در سالهای 1998 و 2001 و 2002 تعدادی دستگیر و زندانی شدند و کامپیوترها و وسایل آموزشی مصادره و کلاس‌های درس مهر و موم شدند

مسیر تکاملی این نظام آموزشی را چگونه می‌بینید؟

به نظر من آینده این مؤسسه بسیار درخشان است؛ نه آنکه چون بهاییان مؤسس آن بوده‌اند، بلکه از آن جهت که در واکنش به ظلم و سرکوب پایه‌ریزی شده و هدف آن تعلیم و تربیت جوانان ایران بوده است

آقای دکتر بهروز ثابت از شما سپاسگزاریم

گفت‌وگو با دکتر بهروز ثابت، از طریق ای‌میل درتاریخ 23 سپتامبر 2011، توسط خسرو شمیرانی، برای نشر در مجله هفتــــه انجام شده ‌است

درهمین باره بخوانید:

گزارش: نوشین، به جرم درس‌دادن در زندان است

ممنوعیت تحصیل و تدریس در «سرزمین مقدس»

دیدگاه:‌ به این انسان‌های معجزه‌گر دست‌مریزاد بگوییم

http://hafteh.ca/interview/5179–bihe.html: منبع

Share

 

One Response

  1. babak19

    2012/07/24 15:04

    با عرض الله ابهی
    جناب دکتر ثابت
    شما که تحصیلات آکادمیک در دانشگاهی معتبر انجام داده اید چگونه از راه دور و ندیده درباره ی کیفیت موسسه تعریف می فرمایید و به اطلاعاتی که به شما میرسد اعتماد می کنید؟ کسی این جملات را مینویسد که عمر خود را به شکل کاملا حضوری در موسسه گذاشته است.نظر دوستان به موسسه فقط به رشته ی عمران است که البته آنهم بی مدرک است و بقیه رشته ها را مد نظر قرار نمی دهند.چه کسی حق تدریس دارد؟استاد است ؟دیپلمه؟! اگر اینقدر عمکرد موسسه معجزه آسا است دوستانی که در خارج هستند و نمی توانند برگردنند فرزندانشان را برای تحصیل یا تدریس و استقامت به ایران بفرستند.به افرادی که از معارف وارد شده اند هم به ناحق و اشتباه مدرک لیسانس دادند (رشته جامعه شناسی و ادبیات )به هر حال هرکسی که پای ریز نمرات بچه ها را امضا میکند قانونا و وجدانا مسئول صحت و اعتبار آن نمرات میباشد.عجب اعمالی انجام میشود در زیر پرچم طرفداری از حق و حقیقت؟!نفرین بر ستمکاران

    پاسخ

Leave a Reply